آيا تا به حال اين سؤال را از يكديگر يا از خود پرسيدهايم؟ اگر هم پرسيده شده جواب شما چه بوده است؟ به تعدادي از جوابهاي احتمالي زير توجه كنيد:
خسته و كوفته از كار روزانه، فرصت نداريم،رسيدگي به امور منزل، درس و مشق بچهها، پرداخت انواع قسط و بدهي، ايستادن در انواع صف،عادت نكردهايم و با اين چيزها خو نگرفتهايم و از اول زندگي براي خودمان چنين چيزي به نام عشق و عاشقي را تعريف نكردهايم، به ما اين چيزها را ياد ندادهاند( ما نه پدرمان عاشق مادرمان بوده و نه مادرمان اين قبيل مسائل را به ما آموخته است و هزار جور گرفتاري ديگر.
اين درحالي است كه خيلي از خانوادهها در روابط زناشويي همواره از يك نگراني و يا يك اتفاق بد كه ممكن است از سوي همسرشان پديد آيد رنج برده بهطوري كه روابط دوستانهشان را تهديد ميكند.
انگار كه اين حالت مانند يك كابوس همواره آنان را تهديد و يا تعقيب ميكند. در حالي كه زن و مرد در ابراز عشق و محبت نسبت به هم بايستي خالص، مداوم و بيپرده باشند. اما عشق چيست؟ شما چه مفهومي از عشق در ذهن خود داريد و در فكر شما معني عشق چيست؟
شايد بتوان عشق را اينگونه تعريف كرد:
ع = علاقه، ش = شديد، ق = قلبي
در نتيجه عشق يعني علاقه شديد قلبي. بياييد اين علاقه شديد قلبي را در خود زنده نگه داريم. بد نيست در اينجا يك مدل خوب و ساده را از نوع نگاه و نگرشمان نسبت به ازدواج، زندگي و مرگ برايتان بياورم. توجه كنيد:
انتخاب همسر، عاقلانه
زندگي زناشويي، عاشقانه
حسن خسروي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر