۱۳۸۷ اردیبهشت ۱, یکشنبه
ورود ممنوع ها در انتخاب همسر
خيلي از ما قبل از ازدواج نشانههايي را در فرد مورد بررسي خود ميبينيم و تشخيص ميدهيم كه اين نشانهها منفي و حتي شايد مخرب باشند اما به راحتي چشم خود را بر واقعيت ميبنديم و با خود يك جمله معروف را تكرار ميكنيم. اين جمله معروف اين است: “بعد ازدواج درست خواهد شد!” منكر اين نيستم كه برخي رفتارهاي زوجين، بعد از ازدواج تعديل ميشود، اما اين به اين معنا نيست كه همه علائم و نشانههاي ناهنجاري، اختلال، بيماري يا… نيز بعد از ازدواج از بين ميروند، بلكه برعكس، گاهي آسيبرسانتر و مخربتر هم ميشود.
به همين دليل به شما ميگوييم كه با چه كساني ازدواج نكنيد!! شايد تعداد اين افراد چندان زياد نباشد اما به هر حال حواستان را جمع كنيد.
آدمهاي خودخواه!
اينها به شدت كنترل كنندهاند. اصرار دارند همه تصميمها را خودشان بگيرند و براي همه تكليف معين كنند. اغلب بيصبر و عجولاند و احساسات خود را بروز نميدهند. حسودند و حس مالكيت زيادي دارند. اصرار دارند كه خودشان از عهده هر كاري برميآيند. حاضرند هر كاري بكنند تا مبادا چيزي از كنترلشان خارج شود. بسياري از اينها در كودكي توسط بزرگترها يا اوضاع و شرايط به شدت كنترل شدهاند و اين كنترل موجب اين شده كه اينك اجازه ندهند كنترل چيزي از دستشان خارج شود.
ميدانيد چه كساني جذب اينها ميشوند؟ كساني كه احتمالا خودشان مادر يا پدر كنترلگر داشته، يا كساني كه تيپ قرباني دارند و منتظرند كسي بيايد به آنها بگويد چه کار کنند، حواستان باشد رابطه ای که در چنین حالتی ايجاد ميشود، در نهايت به شدت محدود كننده و آزار دهنده است.
بچههايي با هيكل بزرگ!
آيا كساني را ديدهايد كه حساب و كتاب كارهايشان را ندارند، كليد يا كيفهاي خود را هميشه گم ميكنند، به همه مقروضاند و خلاصه دوست دارد كسي را پيدا كنند تا به او تكيه كنند؟
چنين كساني در واقع شرايطي را فراهم ميكنند تا همسرشان، نقش پدر يا مادر را براي آنها بازي كنند و آنها، همچنان يك كودك وابسته باقي بمانند! عمل نكردن به قول و وعده، فراموش كردن نكات مهم و نشناختن بايدها و نبايدها و شانه خالي كردن از وظايف، از خصوصيات آنهاست. اينها اغلب هدف خاصي را دنبال نميكنند و برنامهريزي براي آينده ندارند، از مشكلات فرار ميكنند و هر كاري را به بعد موكول ميكنند.
افرادي كه به اصرار ميخواهند از بزرگ شدن فرار كنند، اغلب در كودكي ناديده گرفته شده وتوجه و مراقبت لازم را دريافت نكردهاند، شايد هم والديني بسيار كنترل شده داشتهاند كه با اصرار و فشار خواستهاند آنها زود بزرگ شوند! متاسفانه ارتباط با چنين افرادي، به گونهاي است كه آخر سر احساس ميكنيد از شما سواستفاده شده و بازيتان دادهاند و نهايتا هم نميتوانيد براي آنها احترام قلبي قايل شويد!
اينها يك پوستين كلفت بر تن دارند!
نوع رابطه برقرار كردن (يا بهتر بگويم رابطه برقرار نكردن) اينها جوري است كه انگار هميشه يك پوستين كلفت بر تن دارند! از نظر عاطفي بيش از حد بسته و غيرقابل دسترساند و آمادگي اين را ندارند كه با كسي ارتباط برقرار كنند. اينها نميتوانند و نميخواهند احساسات و عواطف خود را نشان دهند در نتيجه هيچ رابطهاي بين آنها و طرف مقابل برقرار نميشود و تنها چيزي كه ميان آنها ميتواند وجود داشته باشد يك قرارداد زندگي مشترك است نه يك رابطه عميق و صميمانه!
اينها نميتوانند به راحتي به كسي اعتماد كنند و تمايلي ندارند ديوارها و حصارهاي دفاعي خود را فرو بريزند زندگي با اينها سرد و بيروح و گزنده است.
طلبكارهاي مظلومنما!
اينها همانهايي هستند كه هميشه از رنج و دردلذت مي برند و هر قدر آنها را تسلي بدهيد، فايدهاي ندارد، مستقيما از دست كسي عصباني نميشود، در عوض مدام گله و شكايت ميكنند. رك و پوستكننده حرف دلشان را نميزنند و شايد بايد همه هوش و استعداد خود را به بگيريد تا علت ناراحتي آنها را حدس بزنيد يا به زور اطلاعاتي از آنها بيرون بكشيد!
طلبكارهاي مظلومنما هميشه ديگران را مسئول بدبختيهاي خود ميدانند و به خوشحالي و خوشبختي ديگران حسادت ميكنند. نميتوانيم با آنها صحبت يا مذاكراه كنيم چون بلافاصله احساس ميكنند مورد حمله واقع شده و ما را متهم ميكنند كه آنها را درك نميكنيم و دوستشان نداريم.
چنين رابطهاي به زودي، منجر به انزجار و دلزدگي ميشود و به نظر من يكي از خستهكنندهترين روابط عالم است. در مقابل اينها، ما هميشه بدهكار شناخته ميشويم!
مينهاي خطرناك!
اينها شبيه به مينهاي خطرناكي هستند كه اگر از نزديكشان هم عبور كنيم، منفجر ميشوند!
در واقع اين افراد در مقابل هر چيزي كه مطابق ميلشان نباشد از كوره در ميروند. به شدت كمطاقت و كم حوصلهاند و آمادهاند اطرافيانشان را تحقير كنند. اينها در عرض چند ثانيه از حالت گرم و صميمي به حالت خشمگين و عصباني تغيير وضعيت ميدهند و خشم خود را به انواع روشها ابراز ميكنند، مثلا با فرياد، بددهني، تهديد، كوبيدن در، ترك كردن اتاق يا منزل، حتي با پرت كردن اشيا و هل دادن يا زدن اطرافيان!
بيشتر اين افراد خشمهاي فرو خورده دارند. در كودكي آزارهاي جسمي يا كلامي ديدهاند و توسط مادر، پدر يا هر دو، طرد شدهاند. اين احتمال هم وجود دارد كه درماندگي و ضعف عميقي را در كودكي تجربه كرده باشند مثل زماني كه يكي از والدين معتاد بوده و يا والد ديگر را به شدت مورد آزار قرار ميداده و آنها اجازه ابراز احساس نداشتهاند.
اگر كودكي نتواند غم و اندوه عظيمي را كه تجربه كرده احساس كند و با آن در تماس باشد، ممكن است سالها بعد، آن را به شكل خشم شديد و عصبانيت بروز دهد.
متاسفانه كساني هم كه جذب افراد تندخو ميشوند و آنها را به عنوان همسر انتخاب ميكنند خودشان هم بيمسئله نيستند! پدر يا مادر اينها، يا هر دو، بسيار تندخو بودهاند و عشق و خشم براي آنها با هم تداعي شدهاند و از طرفي ظرفيت بالايي براي تحمل فشارهاي عصبي پيدا كردهاند متاسفانه، بعضي افراد كه در كودكي تحت آزار جسماني زيادي بودهاند در بزرگسالي هم مستعد اين هستند كه همسراني كتك خورده بشوند! كساني كه خودشان اعتماد به نفس پايين دارند و نميتوانند خشم و عصبانيت خود را هم بروز دهند، اغلب به سمت افراد تندخو جذب ميشوند به هر حال رابطه با چنين افرادي بسيار بيثمر و مخرب است و در بسياري موارد منجر به جدايي يا آسيبهاي عميق ميشود.
زخميها
افرادي كه به هر دليل از نامزد، يا همسر يا فرد مورد علاقه خود جدا شدهاند ولي هنوز زخمشان التيام نيافته يا آسيبي را كه از آن رابطه درآن وارد شده، فراموش نكردهاند، يا از ضربه عاطفي كه به آنها زده شده هنوز در شك به سر ميبرند، مناسب ازدواج نيستند.
بعضي از اينها هنوز خشم و انزجار فوقالعادهاي از فرد قبلي دارند و اين امكان وجود دارد كه اين خشمهاي حل و فصل نشده و مقصر دانستن او، بر سر شما خراب شود!
بعضي هم در مقابل فرد قبلي احساس گناه ميكنند و خود را مسئول ميدانند مدام از او صحبت ميكنند و اجازه ميدهند نگرانيشان براي او، خوشحالي شما را تحتالشعاع قرار دهد. وقتي كسي تا به اين حد آسيب ديده، بهتر است به او وقت دهيم تا خود را التيام بخشد زماني با او وارد رابطه شويم كه به رابطه قبلي خود پايان داده باشد.
بردهها!
ارباب اينها، مواد مخدر است و كسي كه انتخاب كردهايد، يك برده است كه آزاد نيست! در اين حالت در يك مثلث عشقي قرار ميگيرد: شما، او و مادهاي كه بردهي آن است! ارباب كه بيشباهت به رقيبتان نيست، وقت، توجه و روح او را از شما منحرف ميكند وبه خود اختصاص ميدهد.
ضمنا قابليت حس كردن و احساسات او را كرخت ميكند و به تدريج او را نسبت به هرآن چه در دنياي بيرون يا حتي درون او ميگذرد، بيخبر و بياعتنا مي كند.
ميدانم دردناك است اما صبر، بردباري، درك و عشق هرگز قادر نخواهد بود كسي را از اعتياد رها كند. به خودتان دروغ نگوييد و با آتشبازي نكنيد چون به احتمال قوي خواهيد سوخت. پس، حواستان باشد، همينها زخميها و بردهها را هم از فهرست كساني كه ممكن است همسري شما را طلب كنند حذف كنيد. موفق باشيد.
استعداد براي استرس!
آيا شما ازلحاظ ويژگيهاي فردي، مستعد استرس هستيد؟
واقعيت اين است كه هر كدام ازما، با عوامل استرسزا، به شيوهي خاص خود برخورد ميكنيم. اين شيوهي برخورد نيز، به خلق و خوي اوليه ما، به نحوهي رشد و تربيتمان و البته به شرايط فعلي ما بستگي دارد. بعضي از ما نرمي و انعطافپذيري بيشتري داريم و در مقابل سختيها از خود مقاومت بيشتري نشان ميدهيم و برخي ديگر شكنندهتريم و برخوردهاي سفت و سختتري داريم.
خلق و خوي اوليه: همراه با شيوهي تعليم و تربيت و والدين، تيپهاي شخصيتي خاصي را در فرد به وجود ميآورند كه بعضي از اين تيپهاي شخصيتي، در مقابل استرس، آسيبپذيرهستند. در اين جا به برخي از آنها، مختصر اشاره ميكنم. كساني كه خود را در يكي از اين دستهها ميبينند، بايد كمي بيشتر به فكر خودشان باشند و هرچه سريعتر به دنبال روش آرامسازي خود بگردند و عمر خود را صرف رنج كشيدن از استرس نكند.
نردبانهاي منظم!
از اين اسم، تعجب نكنيد: اينها همان تيپهاي كمالگرا هستند كه به منظم و ترتيب زياده از حد بها ميدهند، از نظر اينها جزئيات بسيار بااهميت بوده و اشتباهات غيرقابل گذشتاند!
اينها تا زماني آرامش دارند كه همهي كارهاي ثابت و قابل پيشبيني باشند، اما براي مقابله با مسائل زندگي خصوصا در شرايط غير منتظره، قدرت تصميمگيري به موقع را ندارند.
به همين دليل بزرگترين مشكل افراد كمالگرا، سازگاري با تغيرات است. اينها كمترين تمايلي به از دستدادن نظم عادي زندگي خود ندارند، و اگر خللي در امور روزمره زندگي خود مشاهده كنند، دچار استرس ميشوند توجه بيش از حد آنها به جزييات باعث بروز استرس ميشود.
شايد اگر بتوانند اولويتها را در نظر بگيرند و به امور كماهميت كمتر ربط بدهند، از اوقات خود بهتر و بيش تر استفاده كنند.
بلندپروازان ناآرام!
افراد اين گروه كه همان تيپ جاهطلباند، خشن و پرخاشگرند و تمام انرژي خود را صرف انجام كارشان ميكنند و اغلب براي تفريح و سرگرمي، زمان ندارند. آنها نميتوانند مسووليتها را به ديگران محول كنند زيرا از خود و ديگران بسيار انتقاد ميكنند و از اين كه كارها پيش رفت خوبي ندارند عصباني وناآرام ميشوند آنها قادر نيستند ساكت و آرام در جايي بنشينند و كاري انجام ندهند در نتيجه در حالت نشسته پاي خود را تكان ميدهند، با انگشتان خود به چيزها ضربه ميزنند وخلاصه دايما در جنب و جوشاند.
زماني كه افراد اين گروه دچار استرس ميشوند تمايل دارند چندين كار را در آن واحد انجام دهند. براي اين ها مشكل است كه تمام حواس خود را متوجه گفتوگويي كنند كه نتيجهاش براي آنها روشن است به همين دليل در هنگام گفتو گو، بيشتر به كاري كه بعدا ميخواهند انجام دهند فكر ميكند.
تلاش بلندپروازان ناآرام در جهت كنترل همه چيز و همهكس، موجب ميشودكه اين افراد از لحاظ جسمي و رواني تحت فشار قرار گيرند آنها از درك ميزان واقعی توانايي هاي خود عاجز اند وعمدتا با فشارخون بالا يا زخم معده دست و پنجه نرم ميكنند. عامل مشترك در تمام انواع شخصيتهاي مستعد استرس، ترس است. ترس از اين كه موفقيت آنها ناديده گرفته شود. اگر چه در هر دو تيپ، ويژگيهاي شخصيتي خاصي ميتواند فرد را مستعد داشتن ترس كند. اما نوع تربيت فرد نيز در شكلگيري اين ترسها موثر است. (40CHERAQ.COM)
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر