۱۳۸۸ اردیبهشت ۵, شنبه

عكس هاي سريو بازيگر امپراطوري بادها

عكس هاي سريو بازيگر امپراطوري بادها




سریال اسمان بی شماره

شرح مختصر :

سریال اسمان بی یشماره
كاوه مشتاق وكيل زرنگي است كه به همراه غزاله همسرش زندگي مي كند-او بدليل مشكلات پي در پي اقتصادي در زندگيش شرايط نامساعدي را مي گذراند روزي پيرمرد 70 ساله اي بنام ميرصالح طيبي به او مراجعه كرده و از وي مي خواهد وكالت او را به عهده گيرد تا او پس از فروش ملكي در پاسداران آن را وقف بچه هاي بي سرپرست نمايد- كاوه كه از قيمت بالاي ملك اطلاع پيدا مي كند با كمك همسرش و تعدادي از دوستانش نقشه اي كشيده، پيرمرد را كشته، ملك را فروخته و با نقشه اي پيجيده همه امور را به گونه اي سامان مي دهند كه پرونده در دادگاه مختومه اعلام مي گردد- اما پس از چندي نشانه هايي براي كاوه هويدا مي گردد گوئي كسي پيگير حقوق فرزندان بي سرپرست است

پخش از شبکه 3 از اول خرداد



سریال نفوذی برای شبکه دو ساخته میشود

تهیه کننده مجموعه تلویزیونی «نفوذی» از آغاز پیش تولید این سریال در اواخر اردیبهشت ماه خبر داد.

«سید رضا شکری» در گفت و گو با روابط عمومی شبکه دو با بیان این مطلب اظهار داشت: در حال حاضر نگارش فیلمنامه «نفوذی» توسط احمد رفیع زاده به پایان رسیده و در حال بازنویسی نهایی است.

«شکری» در رابطه با عوامل این سریال تلویزیونی 26 قسمتی گفت: با توجه به تاکیدی که آقای فرجی «مدیر شبکه دو» نسبت به ساخت این مجموعه تلویزیونی دارد، قصد داریم با آغاز مرحله پیش تولید مذاکرات جدی خود را با عوامل مورد نظر خود شروع کنیم و در صدد هستیم از عوامل مشهور و شناخته شده سینما و تلویزیون چه در زمینه کارگردانی و تولید و چه در زمینه بازیگری، استفاده کنیم.

بنابر این گزارش، «نفوذی» درباره رضا از رزمندگان دفاع مقدس که اکنون در نیروی انتظامی فعالیت می کند و در حال زیر نظر گرفتن یک جاسوس است که اتفاقات جدیدی برایش می افتد و ...

بنابر این گزارش، «احمد رفیع زاده»طراح و نویسنده این سریال پیش از این نویسندگی سریال های مطرح «ساعت شنی» و «پریدخت» را بر عهده داشته است.



عکس دیدنی و جدید از لیلا اوتادی در منزلش

عکس دیدنی و جدید از لیلا اوتادی در منزلش



عکس جالب کارت عروسي دختر شريفي‌نيا


عکس جالب کارت عروسي دختر شريفي‌نيا
کارت عروسي دختر شريفي‌نيا خبرساز شد
ازدواج به سبك ايراني


آرزو فراهاني: شماره 54-50 مجله تصوير سال به دست‌مان رسيد كه اين بار عكسي متفاوت‌تر از هميشه روي جلد آن بود؛ عكس عروس و دامادي با لباس و آرايش سنتي ايراني.

قضيه وقتي جالب‌تر شد كه فهميديم اين عروس مليكاخاتون شريفي‌نيا صبيه آقا محمدرضا خان شريفي‌نيا و سركار عليه آزيتا خانوم حاجيان «از مشاهير تيارت و سينما توقراف» است. اين روزها در كشورمان شاهد سبك‌هاي مختلف عروسي هستيم.

از عروسي‌هايي كه به شيوه‌هاي سنتي با‌ آلوچه، خرما، دل و جگر، چاي و پسته به پذيرايي از ميهمانان مي‌پردازند تا مهمانداراني كه كراوات مي‌زنند يا پرواز عروس و داماد بر فراز استخر قوهاي زيبا! اما اين بار عروسي متفاوت نيست بلكه عروس و داماد و كارت عروسي‌شان متفاوت است.

عكس روي جلد مجله تصوير سال مربوط است به كارت عروسي اين عروس و داماد با پوشش متفاوت «يكي بود، يكي نبود» روزي در يكي از خانه‌هاي شهر تهران خانواده محمدرضاخان شريفي‌نيا كنار هم نشسته بودند و كاملا اتفاقي به اين نتيجه رسيدند كه اين كار متفاوت را انجام دهند.

هركس نظري داد و حرفي زد تا حاصل كار، كارتي جالب شد كه در روز جمعه 14 ارديبهشت 1386 هجري‌شمسي ساعت هفت تا 10 شب، جمعي از آشنايان اين خانواده را به مجلس شادي آنها بكشاند.

«جونم براتون بگه» اين كارت در ابعادي كمي كوچك‌تر از كاغذ A4 و افقي چاپ شد. متن آن را از كارت‌هاي عروسي قديمي و شيوه‌هاي گفتاري و نوشتاري قديمي گرفتند. پدر عروس خانم و آقاداماد جناب امير رضاخان طلاچيان زحمت بسياري كشيدند تا نتيجه نهايي حاصل شد.

دو خط مختلف را براي روي كارت امتحان كردند؛ يكي به خط آقاي شريفي‌نيا و ديگري با فونت رايانه‌اي (نمي‌دانيم در ايران باستان به فونت چه مي‌گفته‌اند؟!) بر اين اساس نيمي از كارت‌ها را با خط شريفي‌نيا به ميهمان‌ها دادند و نيمي را هم به شيوه ديگر. تمامي كارهاي چاپي كارت را عوامل دست‌اندركار در خانه و بدون دخالت تجهيزات مدرن امروزي انجام دادند.

قالب مقوا را گرفتند، عكس عروس‌خانم و آقاداماد را پدر عروس‌خانم گرفت و خودش هم چاپ كرد، متن نوشته شده را به تعداد كارت‌ها فتوكپي گرفتند و مقواي شابلون بيضي خريدند، عكس را روي آن چسباندند و در پاكت را هم برخلاف رسم اين روزها با روبان نبستند، بلكه مهر و موم كردند. طبيعي است كه اين همه كار زمان زيادي مي‌برد و ميزبانان عروسي تا سه روز مانده به مراسم درگير اين كار بودند.

دست و بال عروس‌خانم، آقا داماد و مادر عروس‌خانم روز مراسم زخم و چسبي بود. مرارت بسيار كشيدند و تمام لوازم اين كارت را مغازه به مغازه گشتند و پيدا كردند و بالاخره آن شد كه مي‌خواستند و اما بشنويد از لباس عروس و داماد. حتما در جريان هستيد كه ضياءالدين دري دارد سريالي مي‌سازد به نام «كلاه پهلوي» كه طراح لباس آن سارا خالدي است.

ايشان لباسي را كه براي نقش شقايق فراهاني در اين سريال طراحي كرده دو روز به عروس خانم ما قرض دادند و هر تكه از لباس داماد را هم از لباس‌هاي يكي از بازيگران اين سريال آوردند تا اين عكس گرفته شود.

تنها اتفاقي كه قرار بود بيفتد و نيفتاد اين بود كه داماد بايد سبيل هم مي‌داشت كه نشد! قرار بر اين شد كه در عكس براي ايشان سبيلي نقاشي كنند و مهراوه‌خانم شريفي‌نيا خواهر عروس خانم – ايضا بازيگر سينما و تياتر – سبيلي براي ايشان نقاشي كرد كه اشتباها نسخه رايانه‌اي سبيل‌دار به عنوان عكس نهايي انتخاب نشد و در نتيجه داماد قصه‌ ما بي‌سبيل ماند.

آرايش عروس‌خانم يا به گفته امروزي‌ها گريم آن را خود مليكا خانم روي صورتش انجام داد كه اين كار تا دو نيمه شب طول كشيد. حتما برايتان سوال پيش آمده كه مگر جشن عروسي ساعت دو نيمه شب بوده است؟

خير. اين‌ آرايش و لباس خاص و سنتي تنها براي عكس روي كارت عروسي عروس و داماد ما تعبيه شده بوده. اين زوج براي روز عروسي‌شان لباس‌هاي روتين‌‌تري پوشينه اما باز هم خاص! آقاداماد فراك پوشيدند و عروس خانم لباس عروسي عربي.

جشن عروسي در يك باغ روباز بود؛ مردها اين‌ور و زن‌ها اون‌ور. بخش مردها كاملا فضاي سنتي همراه با تنبك، ويلن، چاي و تخت و البته ميز و صندلي هم براي كساني كه دوست داشتند موجود بود. بالاخره ايده‌اي كه هركسي تكه‌اي از آن را گفت شكل گرفت و جالب هم شكل گرفت، چون فكر كردند كه متفاوت باشند.

آقا داماد هم بسيار با اين ايده موافق بود و فقط نگراني‌اش از اين بود كه كارت‌ها دير به دست ميهمان‌ها برسد و آنها بي‌كارت بمانند اما اين اتفاق نيفتاد و ميهمان‌ها جملگي اظهار كردند كه كارت به اين پسنديدگي اشكالي ندارد كه دير به دست ما رسيد.

حالا بشنويد از پدر و مادر عروس كه آنها هم آن قديم‌ها جشن عروسي نداشتند و كارتي را به در خانه آشناهايشان فرستادند كه روي آن نوشته بودند كه ما عروسي نگرفته‌ايم ولي پولش را صرف امور خيريه براي كودكان بي‌بضاعت كه قدرت خريد حتي يكم جلد كتاب يا شام را ندارند، مي‌كنيم و در واقع براي اين بچه‌ها عروسي گرفته‌ايم.

روي آن كارت هم پر بود از چهره كودكان تنگدست. بله دوستان، سرتان را درد آوردم و اينطوري بود كه قصه ما به سر رسيد كلاغ هم به خونش رسيد.

مليكا شريفي‌نيا در پايان صحبتش در مورد مهراوه خواهرش مي‌‌گويد: نمي‌دانم نظر او راجع به اين نوع عروسي گرفتن چيست؟ بايد خودش بگويد. شايد اصلا دوست نداشته باشد عروسي بگيرد. بايد از خودش بپرسيد، چون هر كسي بايد در موقعيت قرار بگيرد.

در مورد بازتاب‌هاي مثبت و منفي احتمالي اين كار عجيب هم مي‌گويد: بازتاب منفي كه تا به حال نديده‌ام يا شايد به گوشم نرسيده، ولي مثبتش اين بوده كه همه ميهمان‌ها كارت‌مان را به عنوان يادگاري نگه داشته‌اند. البته نه لاي كتاب بلكه روي كتابخانه‌شان تا بگويند كه به يادمان هستند. دستشان درد نكند. كساني هم كه در مراسم ما نبوده‌اند يا تازه با هم دوست شده‌ايم مي‌گويند مي‌شود يكي هم براي ما درست كنيد؟

مليكا شريفي‌نيا در پايان مي‌گويد كه فكر نمي‌كند شق‌القمر كرده‌اند. فقط خوب فكر كرديم و نتيجه‌اش اين شد. خوب است كه به دل بقيه نشست و در پايان اينكه از تمام عكاسان پيشكسوت كه منتظر بودند عكس‌شان روي جلد مجله تصوير سال چاپ شود عذر مي‌خواهم، ولي تقصير من نبود!
روزنامه هم میهن


عکس جالبی از محمود شهریاری و دختــــــرش

عکس جالبی از محمود شهریاری و دختــــــرش



۱۳۸۸ اردیبهشت ۲, چهارشنبه

عکس:خواهران شریفی نیا را ملاحظه کنید

تقريبا تمامي مخاطبان تلويزيوني و سينمايي با خانواده هنرمند شريفي‌نيا آشنا هستند. محمدرضا شريفي‌نيا و آزيتا حاجيان پدر و مادر مهراوه و مليكا شريفي‌نيا خانواده موفق هنرمندي را تشكيل مي‌دهند. آنها با بازي در نقش‌هاي ماندگاري كه داشتند، توانسته‌اند در خانه‌هاي مخاطبان هميشه جا داشته باشند.

در چند سال اخير مهراوه شريفي‌نيا به نسبت مليكا بيشتر در عرصه بازي حضور داشت. اما مليكا امسال در كنار خواهر خود در سريال آشپزباشي به كارگرداني محمدرضا هنرمند حضور جدي خود را در عرصه بازي تقويت مي‌كند.

با اين دو خواهر در آستانه عيد هم‌صحبت شديم و از خاطرات آنها پرسيديم...




مهراوه: فقط سلامتي

عيد شما را به ياد چه چيزي مي‌اندازد؟

مهراوه: عيد منو به ياد آرزوهام. ياد گذشت يك سال ديگه... ياد پرخوري (مي‌خندد)

وقتي خيلي كوچك بودين اولين عيدي رو از چه كسي دريافت مي‌كردين؟

مهراوه: بيشتر وقت‌ها از پدرم يا پدربزرگ مادريم.

خاطره خوب و خاصي از نوروز سال‌هاي گذشته داريد؟

مهراوه: خاطره خاصي ندارم... ديدارها تازه مي‌شده، بچه‌تر كه بودم عيدي مي‌گرفتم (مي‌خندد) ولي الان ديگه كسي به من عيدي نمي‌ده چون بزرگ شدم... البته به غير از بابا كه به من عيدي مي‌ده.

شما خودت هم عيدي مي‌دي؟

مهراوه: بله، البته فقط به مليكا خواهرم.

دوست داريد لحظات تحويل سال را كجا سپري كنيد؟

مهراوه: دوست دارم خونه باشم و كنار سفره هفت‌سين.

بيشترين مسافرتي كه تو عيد رفتي و خاطره خوبي براي شما داشته، كجا بوده؟

مهراوه: خاطرات عيد در شمال برايم قشنگ بوده. سال 84 بود كه به خاطر ضبط فيلم سينمايي «شاخ گلي براي دبورا» به لبنان سفر كرده بودم، در اين فيلم من دستيار كارگردان، آقاي سيدضياءالدين دري بودم. عيد سال 81 هم به كيش رفتم كه آن سال هم بسيار به من خوش گذشت.

آرزوي شما در لحظات تحويل سال...

مهراوه: سلامتي... به نظر من نعمت سلامتي بيشتر از هر چيزي براي همه ارزشمند است. وقتي عضوي از بدن‌مان درد مي‌گيرد، آدم حاضر است تمام زندگي خود را بدهد تا آن درد تسكين پيدا كند پس ان‌شاءا... خدا نعمت سلامتي را از كسي دريغ نكند...

مليكا: به زور به همسرم عيدي مي‌دهم


آمدن بهار شما را ياد چه چيزي مي‌اندازد؟

مليكا: اينكه تولد مهراوه نزديكه و بايد براش كادو بخرم (مي‌خندد)، البته از چند ماه قبل هم هي بايد سعي كنم از زير زبونش بكشم بيرون كه چي دوست داره... قبلا كه مدرسه مي‌رفتم فصل بهار بهم مي‌گفت: حواست باشه امتحانات نزديكه! ولي الان مي‌گه: حواست باشه سالگرد ازدواجت نزديكه! (مي‌خندد)

هميشه وقتي عيد مي‌شد، اولين عيدي رو از كي مي‌گرفتين؟

مليكا: اول از پدربزرگ مادريم و بعد از مامان و بابا و مهراوه .

وقتي به عيد فكر مي‌كني چه خاطره خوشي تو ذهنت زنده مي‌شه؟

مليكا: از عيد متاسفانه بيشتر از خاطره خوب، خاطره بد دارم. مريضي‌هاي اطرافيان و در كل چيزهاي ناخوشايند، بيشتر توي عيد برام اتفاق افتاده‌اند و بايد بگم در كل رابطه خوبي با عيد ندارم، به خصوص با ديد و بازديدش!

عيد كه مي‌شه، عيدي هم مي‌دين؟

مليكا: بله... هر جا بچه كوچولو ببينم، بهش عيدي مي‌دم... به مهراوه و اميررضا (شوهرم) هم عيدي مي‌دم، البته كلي غر مي‌زنن تا از من عيدي بگيرن. مي‌گن، تو كوچيك‌تري... ولي من كار خودمو مي‌كنم!

دوست داري وقتي عيد مي‌شه كجا باشي؟

مليكا: بيشتر دوست دارم خونه باشم. دوست دارم فيلم ببينم و به كارهاي عقب افتاده‌ام برسم... چون عيد همه شهرها شلوغند، اغلب ترجيح مي‌دم تهران باشم و از آرامش شهر لذت ببرم، ولي امسال چون خيلي وقته مسافرت نرفتم دوست دارم برم شمال ...

بهترين مسافرتي كه تو عيد رفتي كجا بود؟

مليكا: راستش توعيد زياد مسافرت نرفتم و بهترين مسافرتي هم كه رفتم تو عيد نبوده! در كل چون عاشق فصل پاييزم، مسافرت‌هايي كه تو پاييز مي‌رم رو بيشتر دوست دارم چون هم هوا معركه است و هم خيلي خلوته .

لحظه تحويل سال چه دعايي مي‌كني؟

مليكا: به نظر من، لحظه تحويل سال بهترين زمان براي دعاست و اون لحظه براي همه به‌خصوص خانواده‌ام دعا مي‌كنم، دعاي سلامتي، كاري، عاطفي... چون هيچ‌وقت اون لحظه دقيقا يادم نمي‌آد چه چيزهايي از خدا مي‌خواستم، بيشتر دعاي كلي مي‌كنم.

سوال آخر... وقتي عيد مي‌شه شما به همسرت عيدي مي‌دي يا اون به شما؟

مليكا: هر دو به هم... ولي من به زور!



عکسی از علی پروین و دخترش

عکسی از علی پروین و دخترش



عکس : پدر و مادرش گلشیفته فراهانی

عکس : پدر و مادرش گلشیفته فراهانی



۱۳۸۸ اردیبهشت ۱, سه‌شنبه

عکس : داریوش ارجمند به همراه پسر ، برادر ، برادارزاده + ( زندگینامه )

نام اصلی: داریوش
نام خانوادگی اصلی: ارجمند
سمت : بازیگر




تاریخ تولد: ۱۳۲۳
محل تولد: تهران
ملیت: ایران
……………………………….
مدرک تحصیلی: فوق لیسانس تاتر و سینما

……………………………….
روابط خانوادگی با دیگر هنرمندان :



--------- انوشیروان ارجمند (برادر)




---------------- برزو ارجمند (برادرزاده)





------------ امیر یل ارجمند ( فرزند )



-------------------------------


بیوگرافی

فارغ التحصیل رشته تاریخ و جامعه شناسی از دانشگاه مشهد در سال ١٣۵١.

فوق لیسانس تاتر و سینما در سال ١٣۵٣.

کارمند وزارت فرهنگ و هنر در سال ١٣۴٩.

فعالیت در سینمای آزاد مشهد در سال ١٣۵٢.

شروع فعالیت سینمایی با فیلم گفت زیر سلطه من آیید به عنوان نویسنده و کارگردان در سال ١٣۶٢.

با بازی در فیلم ناخدا خورشید ساخته ناصر تقوایی به سینما آمد و با دریافت سیمرغ بلورین بهتری بازیگر نقش اول مرد از پنجمین جشنواره فیلم فجر جای خود را به عنوان یک بازیگر خوب و قابل قبول تثبیت کرد.

در دهه شصت بازیهای ماندگاری از خود به جای گذاشت:

در فیلمهای کشتی آنجلیکا، جستجوگر، پرده آخر توانا و قدرتمند ظاهر شد. در دهه هفتاد اما کم کار بود. بازی معرکه اش در سه فیلم ماندگار آدم برفی، اعتراض و سگ کشی نشان از توانایی های او دارد. به شرطی که کارگردانی حرفه ای او را هدایت کند.

دریافت سیمرغ بلورین بهتری بازیگر نقش دوم مرد از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در نقش کوتاهی در فیلم سگ کشی آخرین تقدیر از او بود.

داریوش ارجمند در زمینه اجرا هم توانا نشان داده است. اولین بار اجرای نشست نقد و بررسی مجموعه تلویزیونی امام علی (ع) را با مهارت هر جه تمام تر بر عهده گرفت و بعدها در یک برنامه تلویزیونی پای ثابت اجرا شد.

داریوش ارجمند یک سخنور چیره دست نیز هست

بخشی از فیلم شناسی:

۱۳۸۵ رئیس ( مسعود کیمیایی ) [بازیگر]

۱۳۸۴ قاعده بازی ( احمدرضا معتمدی ) [بازیگر]

۱۳۸۴ شاهزاده ایرانی ( محمد نوری‌زاد ) [بازیگر]

۱۳۸۳ ازدواج به سبک ایرانی ( حسن فتحی ) [بازیگر]

۱۳۸۱ تب ( رضا کریمی ) [بازیگر]

۱۳۷۹ سگ کشی ( بهرام بیضایی ) [بازیگر]

۱۳۷۹ مسافر ری ( داود میرباقری ) [بازیگر]

۱۳۷۸ اعتراض ( مسعود کیمیایی ) [بازیگر]

۱۳۷۷ شور زندگی ( فریال بهزاد ) [بازیگر]

۱۳۷۴ فرار مرگبار ( تورج منصوری ) [بازیگر]

۱۳۷۴ شیخ مفید ( فریبرز صالح سیروس مقدم ) [بازیگر]

۱۳۷۳ آدم برفی ( داود میرباقری ) [بازیگر]

۱۳۷۳ زمین آسمانی ( محمدعلی نجفی ) [بازیگر]

۱۳۷۲ هبوط ( احمدرضا معتمدی ) [بازیگر]

۱۳۷۰ قربانی ( رسول صدرعاملی ) [بازیگر]

۱۳۷۰ ناصرالدین شاه آکتور سینما ( محسن مخملباف ) [بازیگر]

۱۳۶۹ تیغ آفتاب ( مجید جوانمرد ) [بازیگر-طراح صحنه و لباس]

۱۳۶۹ پرده آخر ( واروژ کریم‌مسیحی ) [بازیگر]

۱۳۶۸ جستجوگر ( محمد متوسلانی ) [بازیگر]

۱۳۶۷ کشتی آنجلیکا ( محمدرضا بزرگ نیا ) [بازیگر]

۱۳۶۷ سفر عشق ( ابوالحسن داودی ) [بازیگر]

۱۳۶۶ پاییزان ( رسول صدرعاملی ) [بازیگر]

۱۳۶۵ ناخدا خورشید ( ناصر تقوایی ) [بازیگر]

۱۳۶۲ گفت به زیر سلطه من آیید ( داریوش ارجمند ) [کارگردان-چهره پرداز]

جوایز و انتخابها

>> برنده لوح زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد (ناخدا خورشید)

[ دوره ۵ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۶۵ ]

………………………………………………………..

>> کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (جستجوگر)

[ دوره ۸ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۶۸ ]

………………………………………………………..

>> کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (اعتراض)

[ دوره ۱۸ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۷۸ ]

………………………………………………………..

>> برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (سگ کشی)

[ دوره ۱۹ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۷۹ ]

……………………………………………………….

>> کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (سگ کشی)

[ دوره ۵ جشن خانه سینما (مسابقه) - سال ۱۳۸۰ ]

………………………………………………………..

>> برنده لوح زرین بهترین بازیگر مرد (سگ کشی)

[ دوره ۲ منتخب سایت ایران اکتور (بهترین های سال) - سال ۱۳۸۱ ]

………………………………………………………..

>> برنده لوح زرین بهترین بازیگر مرد (اعتراض)

[ دوره ۱ منتخب سایت ایران اکتور (بهترین های سال) - سال ۱۳۸۰ ]

………………………………………………………..

>> 4 - چهارمین بازیگر نقش اول مرد سال (اعتراض)

[ دوره ۱۵ منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترین های سال) - سال ۱۳۷۹ ]

………………………………………………………..

>> 2 - دومین بازیگر نقش مکمل مرد سال (سگ کشی)

[ دوره ۱۶ منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترین های سال) - سال ۱۳۸۰ ]



چهار ذکر الهی در چهار حالت بحرانی

امام صادق (ع) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!
1- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (آل عمران ایه 171) پناه نمی برد.در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.
2- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» (سوره انبیاء آیه 87) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه 88)
3- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره غافر آیه 44) ... پناه نمی برد.
زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه 45)
4- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لا قوه الا بالله» پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»



همسر مهتاب کرامتی ...تو هیچ سایتی ندیدی!!!ببین

همسر مهتاب کرامتی ...تو هیچ سایتی ندیدی!!!ببین



عکس و مصاحبه خواندنی با نفیسه روشن


عکس و مصاحبه خواندنی با نفیسه روشن
ازدواج ، مافياي سينما، رانندگي ايراني، دستمزد، پارتي‌بازي
بدون سانسور»ازدواج ، مافياي سينما، رانندگي ايراني، دستمزد، پارتي‌بازي




تولد: متولد ارديبهشت سال 1361 شهر تهران، محله بهار شيراز كه هنوز در اين محل ساكن هستيم. تك دختر خانواده و فرزند بزرگ هستم و دو برادر دارم. ميلاد كه ليسانس كارگرداني دارد و مسعود كه سال اول رشته فيزيك است. پدرم هم بازنشسته نظامي است.

تحصيلات: در مصاحبه‌هاي اولم مي‌گفتم كه چه ليسانسي دارم، اما بعدها همه به من مي‌گفتند ليسانس تو چه ارتباطي به بازيگري دارد! از اين رو سعي مي‌كنم كه ديگر نگويم در چه رشته‌اي ليسانس گرفتم! اما تحصيلاتم را در دانشگاه آزاد به اتمام رساندم.

بازيگري: پدرم در ابتدا مخالفت مي‌كرد كه اين هم عادي بود، اما همايون شهنواز كارگردان سريال دليران تنگستان و روزهاي به ياد ماندني، پسر دايي مادرم بودند، و از آنجا كه مادرم در يك خانواده هنري زندگي مي‌كرد، مشوق من بود...

بهترين تفريح: رانندگي را عاشقانه دوست دارم.

موسيقي: پاپ را دوست دارم و به گروه آريان علاقه زيادي دارم، اگر هم وقت كنم به كنسرت‌ مي‌روم.

گل: گل رز قرمز را دوست دارم.

آدم پر مصرفي هستي يا كم‌مصرف؟ پرمصرف هستم، در زمستون آنقدر بخاري را زياد مي‌كنم كه پنجره‌ها را باز مي‌كنم و در تابستان هم اتاقم را آنقدر سرد مي‌كنم كه زير پتو مي‌خوابم... به طور كلي تلفن و برق زياد مصرف مي‌كنم!

رنگ مورد علاقه: آبي فيروزه‌اي.

بهترين فيلم سينمايي: عروس. زماني كه 9 سالم بود، و كلاس سوم دبستان بودم با مادرم سه بار به سينما رفتم تا اين فيلم را ببينم.

بهترين سريال تلويزيوني: ميوه ممنوعه.

به جز ماه عسل: در ايام عيد چون سركار سريال بازپرس بودم، نتوانستم سريال‌هاي تلويزيوني را ببينم ضمن اينكه به مسافرت هم نرفتم، چون بهترين جا تهران بود كه در سكوت و آرامش به سر مي‌برد.

آرزوي سال 88: بتوانم در جشنواره فجر يك فيلم براي اكران داشته باشم.

برنامه‌ريزي: شديدا اهل برنامه‌ريزي هستم، دفترچه يادداشت كوچكي دارم كه سعي مي‌كنم برنامه‌هايم را در آن بنويسم و به زمان خيلي اهميت مي‌دهم... درست مثل امروز. گفتم راس ساعت 30/12 مي‌آيم كه آمدم (نهم فروردين)

چه كاري را به سال 88 واگذار كرديد؟ هيچي، كار ناتمامي ندارم.

كارتون: در دوران كودكي كارتون سرندپيتي را دوست داشتم.

بهترين سكانس ماه عسل: سكانسي كه من و خانم ولدبيگي در حياط بوديم و او در حال بافتن بود كه في‌البداهه از واژه «قلاب» استفاده كرد. آن سكانس به دلم نشست.

ديالوگ: شخصيت شيرين و تمام ديالوگ‌هايم را دوست داشتم.

به جز شيرين: نقش خودم را دوست داشتم، چون 80 درصد به اتفاق‌هاي زندگي‌ام نزديك بود!

ازدواج: در شرف ازدواج هستم، هنوز تاريخ ازدواجم مشخص نيست و در حال حاضر نامزد هستيم.

آشنايي: خيلي اتفاقي آشنا شديم. من به دنبال طراحي سايتم بودم كه يكي از دوستانم مازيار را معرفي كرد، او مهندس كامپيوتر است و اين شد كه يكديگر را براي زندگي مشترك انتخاب كرديم.

آغاز زندگي مشترك در خانه اجاره‌اي: تا حالا بهش فكر نكردم.

مهريه: به نيت نام حضرت علي(ع)، 110 سكه.

قيافه: براي من كه فرقي ندارد، اما اين سوال را كه قيافه چقدر در انتخاب مازيار نقش داشته را بايد از خودش بپرسيد.

همسرتان مخالف كار شماست؟ نه، خوشبختانه! هميشه مرا راهنمايي هم مي‌كند. مثل مادرم خيلي صبر دارد. مثلا 40 روز براي «ماه عسل» در رامسر بودم و او هم دوري من را تحمل كرد.

فاميل: با مادربزرگم (مادري) خيلي راحت هستم، يك جورايي هميشه «پا» بود! و هر تصميمي كه داشتم به من انرژي مي‌داد.





چرا رانندگي ايراني‌ها خطرناك است؟ به خاطر رعايت نكردن حقوق ديگران به نظر مي‌آيد بايد زور پليس و جريمه‌هاي سنگين باشد تا مردم درست رانندگي كنند.

ساعت 2 نيمه شب از چراغ قرمز در خيابان خلوت رد مي‌شوي؟ مي‌ايستم چون درصد تصادفات در شب بيشتر است.

مهم‌ترين دليل مرگ ايراني‌ها چيست و چرا؟ ايست قلبي. چون زياد حرص مي‌خورند! (مي‌خندد) چون صبر ندارند، وقتي صبر نباشد، عجول مي‌شوند و بعد هم عصبانيت!

اتومبيل مورد علاقه؟ «بي‌‌.ام.‌و» را دوست دارم.

بهترين دوست دوران كودكي: شيما شريفيان كه در حال حاضر هم با هم ارتباط داريم.

آخرين كتابي كه خواندي؟ صد سال تنهايي اثر ماركز.

تقلب: دوران دبستان اهل تقلب بودم! يك بار هم معلم كلاس دوم ابتدايي تقلب مرا گرفت. (مي‌خندد). «هر كس نكند تقلب امروز، او بي‌هنر است نه دانش‌آموز»

صف را رعايت مي‌كني؟ بله در صف مي‌ايستم، چون دوست ندارم حرمت كاري‌ام از بين برود و بگويند سوءاستفاده مي‌كنم.

بازيگران زن قديمي: خانم نادره را خيلي دوست دارم، آن هم به خاطر مادربزرگم...

ورزش: فوتبال را دوست دارم، شايد براي‌تان جالب باشد كه بدانيد در سال 79، عضو تيم فوتسال بانوان حجاب بودم و سه سال اين ورزش را ادامه دادم. پيست كارتينگ زياد مي‌روم، زماني هم در ابتداي تشكيل تيم واليبال بانوان هنرمند، عضو آن بودم.

سفر خارج: تاكنون سفر خارج نرفتم! دوست دارم به ايتاليا بروم و شهر رم را ببينم.

مهم‌ترين اتفاق سال 88: انتخابات رياست جمهوري.

چت: اهل آن نيستم، اما اهل گشت و گذار در اينترنت هستم .

جراحي بيني: خيلي مخالفم (با لحن خاصي)، چون پول دور ريختن است! حال اگر دليل پزشكي داشته باشد، بهانه خوبي است، اما مي‌بينيم كه اين عمل مد شده، حتي بعضي‌ها بيني قشنگي دارند، چند هفته‌اي از خانه بيرون نمي‌آيند و حتي چسب روي بيني خود مي‌زنند كه مثلا... ما عمل كرديم!؟

سال تحويل: خانه بودم، چون دو سال در برنامه‌هاي و پخش زنده تلويزيوني بودم، امسال تصميم گرفتم كنار خانواده باشم.

عيدي خوب: هميشه اولين و بهترين عيدي را از مادر بزرگم به عنوان دشت اول از لاي قرآن گرفتم.

مي‌دانيد سال 88 با جمعه‌ها چقدر تعطيلي داريم؟ نه.

نزديك صد روز! عجب، اين تعطيلي‌ها راندمان كار را پايين مي‌آورد. انگار كه پشت‌مان باد مي‌خورد...

محمد مطيع: در ماه عسل در نقش پدرم بود. خيلي خوشحالم كه با او كار كردم چون خاطره سريال پربيننده «سلطان و شبان» را براي من تداعي مي‌كرد. او سال‌ها در خارج از كشور زندگي مي‌كرد و به تازگي به ايران بازگشته و اتفاقا خيلي هم پركار ظاهر شده است. او از جمله بازيگران حرفه‌اي سينماي ايران است. خاطره‌اي هم با ايشان دارم. محل فيلمبرداري ما خانه‌اي در رامسر بود كه باغ بزرگي از درختان پرتقال و نارنگي در آن وجود داشت، تا سكانس‌ يا پلان تمام مي‌شد از ميوه‌ها مي‌خورديم. حتي صاحب باغ هم گاهي اوقات اعتراض مي‌كرد.

شاهد احمدلو: كارگردان بسيار جوان و صبور. او مي‌دانست كه از بازيگران چگونه استفاده كند، از اين كارگردان‌هاي جوان و جو زده نبود كه بخواهد سر بازيگرانش فرياد بزند.

آخرش چي مي‌شه؟ فكر نمي‌كردم كه «ماه عسل» تا اين حد پرطرفدار شود. اينكه مردم در ايام عيد در ديد و بازديد و مسافرت هستند و شايد تلويزيون نبينند. چند روز پيش پشت چراغ قرمز بودم كه خانواده‌اي شيشه اتومبيل را پايين كشيدند و از سريال ماه عسل تشكر كردند.

شيرين و نفيسه: همان طور كه گفتم شيرين و نفيسه روشن، كاراكتر و زندگي شخصي آنها خيلي شبيه هم بود. از طرفي خانم فلورا سام كه به جز بازيگر، نويسنده هم بودند در داستان مرا دانشجوي حقوق معرفي كرده بود. به او گفتم شما مي‌دانستيد، من حقوق اسلامي خواندم؟ كه گفت نه...! (نفيسه روشن، سرانجام رشته تحصيلي خود را لو داد!) خيلي بامزه بود، كه گويا اين نقش را براي من نوشته بودند. از اين رو خيلي زود با شيرين انس گرفتم. انگار كه زندگي خصوصي خودم است.

سوژه‌هاي عاطفي: درباره تلويزيون مردم نظر مي‌دهند، يعني استقبال آنان است كه باعث مي‌شود، يك پروژه بگيرد. به نظر من، مردم سوژه‌هاي عاطفي و عشقي را بيشتر مي‌پسندند، مثل نرگس، ترانه مادري يا ميوه ممنوعه...

بازپرس: كار جديدم «بازپرس» است، كاري كه قرار است از شبكه دوم پخش شود و تصويربرداري آن هشت ماه طول مي‌كشد و در سال 89 پخش مي‌شود، من نقش يك تازه عروس فوق‌العاده عصباني به نام «پري» را بازي مي‌كنم و تجربه جديدي برايم بود چرا كه هميشه نقش‌هاي مظلوم را بازي مي‌كنم. تصورم اين است كه تا پايان آذرماه درگير «بازپرس» باشم.

فيلم‌شناسي: اولين كارم مجموعه روزهاي به يادماندني در سال 79 به كارگرداني همايون شهنواز بود، سپس روزگار قريب (كيانوش عياري)، كلانتر 2 (شاه‌محمدي)، تله فيلم‌هاي مسافر و آواي زمين، سريال سال‌هاي برف و بنفشه (سلطاني)، اغما (سيروس مقدم)، سريال داداشي و ماه عسل و در عرصه سينما تنها فيلم سينمايي «مادرزن سلام» كار «خسرو ملكان» در سال 85 بود.

سانسور هنرمندان: هنرمندان مي‌ترسند كه بدون سانسور حرف بزنند، چرا كه بازخواست مي‌شوند. گرچه خوشبختانه مطبوعات ايران به خودشان اجازه نمي‌دهند كه به زندگي شخصي هنرمندان بپردازند. من خودم به عنوان يك بازيگر، گاهي اوقات از مردم فراري‌ام، چون رفتارهايي مي‌بينم و حرف‌هايي مي‌شنوم كه ناراحت مي‌شوم، براي مثال از نوع لباس پوشيدنت ايراد مي‌گيرند، شايد من در محيط كارم موسيقي گوش نكنم، اما در زندگي شخصي‌ام، موسيقي دوست دارم يا در هنگام خريد شاهد بودم كه در زمان خريد يك مانتو، چند تا خانم كه مرا شناخته بودند، منتظر بودند، ببينند كه من مانتوي گران‌قيمت را بر مي‌دارم يا ارزان قيمت را... و من هم ناخودآگاه گران قيمت را خريدم. گاهي اوقات، فكر و رفتارهاي عامه ما را از زندگي خصوصي‌مان جدا مي‌كند. البته بايد بگويم كه مردم دوست دارند بدانند كه هنرمندان چگونه زندگي مي‌كنند... يك بار در مركز خريدي بوديم، سه تا دختر خانم كه مرا شناخته بودند، با موبايل از طبقه اول تا سوم در حال فيلم گرفتن از ما بودند! و همين مسئله باعث مي‌شود كه ما حواس‌مان بيشتر جمع شود. اگر بخواهم از گفته‌هايم نتيجه بگيرم بايد عنوان كنم، وقتي كه آزادي براي‌مان نباشد، ما هم مجبوريم بسته‌تر زندگي كنيم... يعني نمي‌توانيم، آن طور كه هستيم، خودمان را نشان بدهيم.

با پارتي بازي، بازيگر شدي؟ اينكه همايون شهنواز پسر دايي مادرم بود صحيح، اما من در زمان دانشجويي‌ام، عضو تئاتر دانشگاه بودم. يك روز آقاي سيروس كهوري‌نژاد را ديدم و از ايشان راهنمايي گرفتم. من از طرف آقاي كهوري‌نژاد به آقاي شهنواز معرفي شدم، كه او هم گفت: بهتر است نفيسه بازي نكند، چرا كه فردا حرف در مي‌آيد كه او فاميل بازي راه انداخته است. اما دستيار ايشان به او مي‌گفت كه «نفيسه روشن» خود نقش است، نقش «رخساره» در سريال روزهاي به يادمادني....

اگر شهنواز نبود: شايد ديرتر و كمي سخت‌تر وارد اين حيطه مي‌شدم، ايشان راه را براي من باز كرد.

دستمزد: دستمزدها نسبت به سال‌هاي گذشته ده برابر شده است! در كارهاي ابتدايي براي من دستمزد مهم نبوده چرا كه سعي مي‌كردم، خودم را نشان دهم و به ثبات برسم، اما در حال حاضر دستمزد من تثبيت شده است. گرچه بايد بگويم گاهي اوقات آنچه را كه روي آن حساب مي‌كني، به آن نمي‌رسي! مثلا در ماه سوم سال روي دستمزد حساب مي‌كني اما ماه نهم به تو پرداخت شود. به هر حال اين هم جزو شرايط كاري ماست، اما در كل راضي هستم...

اساس دستمزد: در واقع دستمزد بر مبناي سابقه كاري، پيشكسوت و چهره بودن در آن زمان است... يا اينكه نقش چندم فيلم يا سريال هستيد. ضمن اينكه بايد بگويم در حال حاضر هم فيلمنامه و هم دستمزد برايم مهم است.

دوري از سينما: زماني كه خسرو ملكان كارگردان «مادرزن سلام»، فيلمنامه را به من داد، دختر وسطي خانواده نقش اصلي را ايفا مي‌كرد. فيلم در رابطه با جريان ازدواج دختر وسطي است، اما متاسفانه هيچ وقت متوجه نشدم كه خسرو ملكان چرا از 45 دقيقه دوم فيلم، داستان را چرخاند و عجيب‌تر از آنكه در بيلبورد و عكس روي جلد CD تصوير و نام مرا نگذاشت! اما در تبليغات مطبوعاتي هميشه تصوير و نام مرا از آنجا كه يك چهره تلويزيوني‌ام، استفاده كرد! به همين خاطر دوست ندارم در سينما فعاليت كنم، چون دو بار دقيقه 90 با اينكه قرارداد داشتم، نام من از فهرست بازيگران بيرون ماند و در «مادرزن سلام» هم كه نام مرا حتي روي بيلبورد هم ننوشتند! پس ترجيح مي‌دهم كه در پروژه‌هاي تلويزيوني بازي كنم. متاسفانه در سينما جايي براي شكايت نيست، اما حداقل در تلويزيون مي‌داني كه اگر اعتراض داشتي مي‌‌تواني به مديران شبكه مراجعه كني. جا دارد از مديريت خوب آقاي ضرغامي هم در چند سال اخير به عنوان رئيس سازمان تشكر كنم. وقتي كه ناراضي بودم سرگروه‌ها، مشكلاتم را حل كردند.

در سينما مافيا هست: من زياد در حيطه سينما نبودم تا در اين مورد اظهارنظر كنم، اما به عنوان يك بيننده وقتي كه بيلبوردهاي سينمايي را مي‌بينم، كاملا مشخص است كه يك كارگردان معمولا با بازيگران ثابت طي چند سال كار مي‌كند و ناخودآگاه اين موضوع براي يك بيننده تداعي مي‌شود كه پشت پرده خبرهايي است!؟ اما وضعيت در تلويزيون عادلانه است.

چرا شبكه دو: نه اين طور نيست، بلكه به طور تصادفي در سريال‌هاي مناسبتي ماه رمضان 87 و نوروز 88، سريال‌هايي مثل هيچ كس و ماه عسل، هر دو پيشنهاد از شبكه دو بود، فقط همين.

سينما چه زماني؟ چون با كار خسرو ملكان خاطره خوبي از سينما ندارم، منتظرم تا يك نقش خوب به من پيشنهاد شود تا حرفي براي گفتن داشته باشم و ديده شوم و سرانجام كانديداي سيمرغ شوم كه نمي‌دانم اين اتفاق چه زماني مي‌افتد...

با نشريات مشكل داري: من با تعد‌ادي از مطبوعات مشكل دارم چرا كه حرف‌هايم را برعكس، چاپ يا آن طوري كه خودشان دوست داشتند چاپ كنند، چاپ كردند... از اين رو تصميم گرفتم كه كمتر مصاحبه كنم... نشريه‌اي من و مادرم را دعوت كردند تا به دفتر آنها برويم... اما نه تنها آن تصوير را روي جلد نگذاشتند بلكه حتي يك تيتر هم از آن مصاحبه چاپ نكردند! تصور نكنيد كه دوست دارم تصويرم را روي جلد چاپ كنند، نه! اما از ابتدا راستش را بگويند كه گفتگو با شما براي صفحات داخل مجله است. به هر حال صداقت در هر كاري مهم است... يا مجله‌اي كه خيلي دوستانه وارد روش فكري من شد و من هم خيلي صادقانه به آنها پاسخ دادم، در صورتي كه در جامعه هنري بازخواست شدم كه چرا اين حرف‌ها را زدم، در صورتي كه آنان بايد با من چك مي‌كردند.

رابطه دو طرفه: من جايي مصاحبه داشتم و راس ساعت آنجا بودم، اعضاي تحريريه تعجب كردند كه معمولا بازيگران سر قرار خوش قول نيستند، مي‌خواهم بگويم كه رابطه هنرمندان و مطبوعات بايد دو طرفه باشد...

كلاس بيهوده: من به عنوان بازيگر، رفتارهايي از نوع كلاس‌هاي الكي و بيهوده را دوست ندارم. به نظر من اين آدم‌ها يك جايي كم هستند، يك جايي خالي هستند و چون كم هستند فرار مي‌كنند، اما كسي كه روراست است و شيله پيله‌اي ندارد، از اين كارها نمي‌كند... به نظرم اين دسته از افراد بايد ابتدا كلاس و پرستيژ را براي خودشان تعريف كنند، كه چه كارهايي را بايد انجام دهند كه بشوند يك فرد با كلاس، يعني مدل پوشش و رفتار و مو... بعضي‌ها فكر مي‌كنند كارهاي الكي كردن و بي‌برنامه بودن يك «تريپ» است كه در نهايت اين نوع كلاس گذاشتن باعث از بين رفتن آنان مي‌شود...

سوپراستار: ويژگي‌هاي سوپراستار اين است كه هم در كارش خيلي حرفه‌اي باشد و هم در رفتار با مردم حرفه‌اي عمل كند، گرچه شرايط سينماي ما با هاليوود تفاوت دارد، سوپراستار در هاليوود معناي ديگري دارد، اما در ايران امنيت بيشتري دارد و شايد به اين خاطر است كه آنان در هاليوود هواپيماي شخصي يا اتومبيل ضدگلوله دارند!

با تمام شرايطي كه گفتم هنرمندان در ايران برخلاف اروپا و آمريكا راحت‌تر زندگي مي‌كنند...

روي جلد نشريات: يك زمان يك بازيگر در يك سريال يا پروژه سينمايي موفق مي‌شود و نشريات به سراغ او مي‌آيند و ممكن است هم‌زمان چند نشريه تصوير او را روي جلد چاپ كنند. يك زماني هم است كه يك عده از بازيگران هيچ‌گاه از ذهن علاقه‌مندان به هنر خارج نمي‌شوند، مثل اكبر عبدي، نيكي كريمي يا رضا گلزار... كه با ديدن تصاوير آنان روي جلد نشريات تعجب نمي‌كني، اما يك زمان مي‌بيني كه از يك بازيگر مدت‌هاست كه خبري نيست، نه فيلمي، نه سريالي و نه تقديري، اما هم زمان روي جلد چند نشريه است كه اين جاي سوال دارد!(مي‌خندد)

نفيسه روشن: دختري صبور، دل نازك، فداكار، عاشق كار و زندگي، خدا را خيلي دوست داره، عاشق اينه كه عاشق باشه و براش مي‌جنگه...

و خانواده‌سبز: هميشه خوب بوده، خوب است و اين روند را دنبال خواهد كرد و سعي كرده كه هيچ وقت به حواشي نپردازد و جالب اينكه بدون حواشي به تيراژ رسيده و اين نشان داده كه مردم آن را باور كرده‌اند. البته بدشانسي من بوده كه قرعه اولين گفتگوي «بدون سانسور» به نام من خورده است.

جا دارد كه از آقاي اوجي و تمامي كساني كه مرا در اين راه هدايت و راهنمايي كردند مخصوصا مادرم كه تمامي نبودن‌ها و سختي‌هاي كار مرا تحمل كرد، تشكر كنم.

بدقولي

برايم اتفاق افتاده كه در يك پروژه سينمايي، قرارداد بستم، حتي چمدان‌هايم را هم بستم، اما بعد از يك هفته متوجه شدم كه آن كارگردان با يك گروه ديگر قرارداد بسته و حتي يك هفته هم است كه فيلمبرداري شروع شده است!

و شما اعتراض كردي؟ من فكر نكنم كه سينما جايي براي اعتراض باشد، چون كه قراردادهاي سينمايي معمولا به اين شكل است كه اگر طرف اول يعني كارگردان و تهيه‌كننده فسخ كنند، مشكلي پيش نمي‌آيد، اما اگر بازيگر فسخ كند بايد جريمه بپردازد


منبع : خانواده سبز



با بهرام رادان از ماجراجویی‌ها، دیوانگی‌ها و آرزوهای عجیبش!

ما مهم ترین اتفاق چند هفته اخیر برای بهرام رادان در قشم بودیم، برای کسی که می‌گوید اگر دوستانش به او بگویند که سرش شلوغ است، می‌خندد که «ای بابا، من برای زندگی‌ام برنامه دارم». بهرام رادان، آدم خوش مشربی است. برخوردش با همه چیز، درعین سادگی کاملا جدی است و این را می‌شود در نگاهش دید. با زندگی سر شوخی ندارد و آن را طوری بار آورده تا با هم جفتشان جور شود. اگر از او بپرسید که: «این روزها خوش می‌گذرد؟» چشم‌هایش برق می‌زند و دست‌هایش را به هم می‌کوبد و صدایش را بالا می‌برد: «غلط می‌کنه خوش نگذره... مگه می‌گذارم که خوش نگذره؟ حالا با یه تیکه نون خشک یا با یک پرس استیک آبدار». برای همین است از چیزی شکایت ندارد و ولع سیری ناپذیرش برای رسیدن به چیزهایی که دوست دارد، تو را یاد قهرمان‌های فیلم‌هایی می‌اندازد که در جست وجوی طلا توی ناف قطب و لای برف و بوران راهشان را می‌روند و گاهی هم سر بر می‌گردانند و به پشت سرشان نگاهی می‌اندازند و رو به دوربین می‌گویند: «بالاخره کار خودم را کردم» با بهرام رادان به قول خودش در اوج سن ماجرا جویی‌هایش حرف زدیم: «من یک ماه دیگر 30 سالم می‌شود» با کسی که همیشه خدا، توی حس و حال سفر است و خودش می‌گوید در این 10 سالی که کار می‌کند، کلی خرج سفر کرده و همه این‌ها زیر سر حس ماجراجویی شیطنت‌باری است که او را وا می‌دارد گاهی در هیئت یک خبرنگار بنویسد، گاهی برود پشت دوربین و عکاسی کند و گاهی هم برود جایی که دست هیچ بنی بشری به او نرسد. خودش می‌گوید از آن دیوانه‌هایی است که اگر یک وقتی خبر برسد که فلانی همه زندگی اش را فروخته و رفته یک قایق خریده و الان هم در یک جزیره زندگی می‌کند، نباید تعجب کرد چون آرزوهای به شدت عجیب و غریبی دارد. دوست دارد زندگی را بخورد و برای همه کاری وقت به اندازه کافی گذاشته. برای این 3 ماهی که در قشم بوده 150 تا فیلم جور کرده و هر شب فیلم می‌بیند و اگر بی خوابی به سرش بزند، چرخی در اینترنت می‌زند و با حسرت به قایق‌هایی که رویشان یک خانه است نگاه می‌کند و قیمتشان را چک می‌کند، «2 میلیون دلار. نه خیلی زیاد است! یک میلیون دلار...» بعد هم سر خودش داد می‌زند که «بابا تو که نداری، چه فرقی می‌کند؟» بهرام رادان، عاشق رویاهایش است و خدا نکند بخواهد چیزی را به دست بیاورد. برای همین هم الان پیگیر گرفتن گواهی نامه قایق سواری است. باورتان می‌شود؟ ستاره سینمای ما، این روزها با آرزوهای یک مرد 30 ساله ماجراجو به بهترین شکل ممکن دست و پنجه نرم می‌کند.


حالا دیگر حوصله سفر تنهایی را ندارد ولی وقتی 19-18 ساله بوده، بار وبندیلش را یکهو می‌بسته و می‌زده به دل طبیعت: «بعد از این که دستم توی جیبم رفت، کمی ‌ایرانگردی کردم. البته من درست و حسابی ایران را نگشته ام. با دوستانم می‌رفتیم جنگل و چادر می‌زدیم. آن روزها خیلی توی کوک سفرهای این مدلی بودم، 3 روز دریک جنگل بی‌نام و نشان بچرخی، هیزم جمع کنی و آتش به پا کنی و بپایی که شب آتش خاموش نشود که مبادا گرگ پاره ات کند و صبح با صدای گاو‌های محلی بیدار شوی. آن وقت خوشم می‌آمد. حس ماجراجویی سر وته ندارد که...»

خیلی زود دستش رفته توی جیب خودش. داستانش را لو نمی‌دهد اما برای خرده خرج‌هایش، برنامه خوبی ریخته: «خانواده که برای خرج‌های غیر ضروری تنخواه نمی‌داد، من هم سوغاتی‌هایی که بعضی وقت‌ها از خارج برایم می‌آوردند را یک جوری بین دوستانم آب می‌کردم وبا پولش کاری را که می‌خواستم می‌کردم»


بعد هم می‌خندد که منظورش از تنخواه، همان پول تو جیبی خودمان است. بعد از این که وارد کار سینما می‌شود مجبور می‌شود مثل همه هنر پیشه‌ها خودش را محدودتر کند و برای همین شروع می‌کند به شناختن دنیای خارج از ایران: «یک بار تنهایی سفری رفتم به اروپا. قصدم این بود که به آلمان بروم اما با خود گفتم حالا که تا این جا آمده ام، یک سر هم بروم فرانسه، بعد رفتم اسپانیا، بعد هلند و... .در خیلی از این کشورها تنها بودم. در شهرها روی یک نیمکت می‌نشستم و چند ساعت مردم را نگاه می‌کردم»
اصلا علاقه زیادی به فرهنگ شناسی دارد و دوست دارد سر درآورد که توی کله آدم‌ها چی می‌گذرد. حالا چند سالی است که سفر برای او شده تنفس. 6 ماه یا یک سال کار می‌کند و بعد می‌گوید آقا من را 2 ماه به طور کل فراموش کنید.» واین جور وقت‌هاست که باید به رادان بگویی قبول و دیگر هیچ.


سفر به من می‌آموزد
«این که می‌گویند آدم‌ها را باید در سفر شناخت – به شیوه ترسناکی – حقیقت دارد» می‌گوید: «تو یک عمر یک نفر را شناخته ای، با او دوستی کرده ای، خانه اش رفته ای، خانه ات آمده، بعد با هم می‌روید سفر، تازه می‌بینید ای بابا! اصلا سیستم‌تان به هم نمی‌خورد!»
می‌دانید این جور وقت‌ها رادان چه کار می‌کند؟ بعد از یکی دو روز بهانه ای می‌آورد و خداحافظ: «برای همین هتل نشینی را ترجیح می‌دهم. حتی در شهری که برادرم باشد، ترجیحم این است که بروم هتل. از این که خانه کسی باشم، احساس راحتی ندارم چون حس می‌کنم نظم آن خانه را عوض می‌کنم»
رادان پیشنهاد می‌دهد اگر قصد دارید با کسی به سفر بزرگ بروید، اول یک سفر کوچک بروید «مثلا ما اگر بخواهیم با امین محمدی برویم آرژانتین و چند ماه عکاسی کنیم، اول با هم یک سر تا دوبی می‌رویم ببینیم می‌شود یا نه» با تمام این‌ها برای بهرام رادان، سفر مثل یک هندوانه دربسته است، سفرهایی که به اندازه دوران مدرسه به او یاد می‌دهند «اصلا باید در سفر آموخت».


آرزوهایی برای تنهایی
دنیای آرزوهای بهرام رادان یک چیز توی مایه‌های سرزمین عجایب است و جالب این جاست که سفر یک جورهایی به همه‌اش ربط دارد «آرزوی عکاسی دارم. می‌خواهم از شمالی‌ترین نقطه کانادا در فصل ژانویه شروع کنم» بعد هم با چشم‌های تنگ تصورش می‌کند: «سرد است. همه جا پر از برف، برف...برف.... یک ماشین می‌بینی. فقط کله اش بیرون است و بعد دوباره برف... برف... بعد دوباره یک تک درخت و باز برف. دوست دارم آن جا شروع کنم عکس بگیرم...بگیرم... تا بروم به تنگه ماژلان، پایین پایین آرژانتین...»

اما او آرزوهای دیگری هم دارد «یک سفر دریایی، از جایی مثل هند و تایلند شروع بشود و تا خدا می‌داند کجا. خود هند هم برای من مقوله خیلی جذابی است اما طبق چیزهایی که برایم تعریف کرده‌اند گویا باید یک چیزهایی را تحمل کنی، مثلا توی قطار بخوابی واین جور کارها»
اما او الان توی مود این جور زندگی‌ها نیست «الان دوست دارم زندگی‌ام تر و تمیز باشد.ا لان سفر مرتب و منظم دوست دارم، سفر کولی‌وار را نیستم» ولی رادان هیچ وقت نمی‌گوید: «هیچ وقت»


شما فکر می‌کنید رادان به روزهای بی‌کلگی‌اش بر می‌گردد؟ «صد در صد» البته خودش جمله ما را تصحیح می‌کند: «بازگشت نه. تکمیل. قبلا بچگی بود» تنها زندگی کردن و تنهایی از عهده مسائل مختلف زندگی برآمدن، برای بهرام رادان، خیلی تعیین کننده بوده. او اصولا در تنها زندگی کردن، مهارت‌هایی دارد که وقتی کسی کنارش باشد آن مهارت‌ها یادش می‌رود: «وقتی دارم غذا می‌پزم، اگر کسی بخواهد کمکم کند، من دست و پایم را گم می‌کنم. خیلی‌ها نمی‌توانند تنها زندگی کردن را تحمل کنند اما من می‌خواهم در عین این که تحملش می‌کنم لذت بخشش هم بکنم. دوست دارم مهارت‌هایی را کسب کنم چون وقتی دور دست‌های خودم را می‌بینم می‌خواهم به آن برسم، آدم کاملی را می‌بینم که باید مهارت‌های زیادی داشته باشد»
او این‌ها را لزوما به این معنی نمی‌گوید که نمی‌خواهد هیچ وقت تشکیل خانواده بدهد، نه «یک روزی به هرحال تشکیل خانواده می‌دهم ولی تشکیل خانواده دادنم از سر این نیست که کسی برایم غذا درست کند یا رخت‌هایم را جمع کند. من تشکیل خانواده می‌دهم به دلیل نیازی که از لحاظ عاطفی احساس می‌کنم و هیچ چیز دیگری را هم قاتی این ماجرا نخواهم کرد»
با تمام این اوصاف دلش می‌خواهد آرزوهای سفری اش را تنهایی برآورده کند چون تا وقتی می‌تواند به این سفرها ادامه دهد که دارای مسئولیت و وابستگی نباشد: «زمانی که زنی آمد، بچه‌ای آمد، دیگر از این شوخی‌ها نداریم، بابا! باید بنشینی و زندگی ات را بکنی. آن موقع نمی‌شود گفت می‌خواهم بروم آفریقا و آسیا»
در هر حال برای او این روزها کفه حس ماجرا جویی‌اش هزار برابر سنگین تر از هر تصمیم دیگری است.


به اضافه عقل
فکر نمی‌کنید حالا که دارید 30 ساله می‌شوید، دارید پیر می‌شوید؟ خوش خیالیم‌ها! چشم‌هایش گرد می‌شود و یک «بابا بی خیال» پدر و مادر دار تحویلمان می‌دهد، «هر سنی زیبایی‌های خاص خودش را دارد»

او روزگاری فکر می‌کرده آدم‌های 24 ساله، خیلی بزرگ هستند، توی مدرسه تا دعوایشان می‌شده، طرف تهدید می‌کرده که داداشم می‌آید کتکت می‌زند، داداشی که وقتی می‌فهمیده اند 24 ساله است، دست را تو می‌رفته اند که اه... داداشه چه قدر بزرگ است «اما من یک شب فهمیدم که 24 سالمه. گفتند نه تو 25 ساله ای. گفتم نه بابا 24 سالمه. باز گفتند نه 25 ساله ای بعد شروع کردیم به شمردن. از 58 تا 59، شمع یک سالگی‌ات را فوت کرده ای. از 59 تا 60 و... دیدیم 25 ساله ام. وای.... من اصلا نفهمیده بودم 24 سالگی‌ام چه جوری رد شده و همیشه فکر می‌کردم اوجش است دیگر. نمی‌دانید چه افسردگی گرفتم که پس 24 سالگی ام چی شد؟ 24 سالگی من از کفم رفت و حواسم نبود. هنوز هم می‌گویم که 24 سالگی اوج شور جوانی است. احساس می‌کنم بعداز آن آدم‌ها ته‌نشین می‌شوند و عقل وارد زندگی‌شان می‌شود»

همان چیزی که برخورد رادان با ورودش چیزی نبوده جز یک «خوش آمدید» محکم. او الان عاقلانه‌تر زندگی می‌کند و نمی‌تواند زندگی‌ای داشته باشد که نداند برنامه فردایش چیست. روی صندلی‌اش جابه جا می‌شود و بالا پوشش را روی دستش می‌اندازد و ادامه می‌دهد که زندگی‌اش برنامه مشخصی دارد و اگر یکی‌شان به هم بخورد، بقیه برنامه‌ها به هم می‌ریزد، درست مثل دومینو. برای همین او برای ماجراجویی‌هایش هم برنامه دارد و دیگر یک کولی بی‌خیال نیست: «قبلا با بچه‌ها دور هم بودیم. شب می‌شد می‌گفتیم چه کار کنیم؟ برویم شمال. جمع می‌کردیم می‌رفتیم. بعد صبح یادم می‌آمد که ای بابا، من که قرار کاری داشتم صبح ً فکر می‌کنید چه کار می‌کردم؟ هرهر می‌خندیدم. اما الان دیگر از این خبرها نیست»
الان رادان با زندگی این شوخی‌ها را ندارد چون معتقد است که از 25-24 سالگی به بعد، جامعه روی آدم حساب باز می‌کند «روی حرف تو. روی قول و قرار تو. پس بهتر است که دنبال این نباشیم که این بی مسئولیتی و دیوانگی را حفظ کنیم» رادان ترجیح می‌دهد آدم قابل اتکایی باشد.


دو تا دختر دارم!
رویایی بودن جزئی از زندگی اش است. هیچ کس هیچ وقت از او نشنیده بوده که دلش می‌خواهد هنر‌پیشه شود. وقتی دبیرستانی بوده زندگی 30 سالگی اش را هر چیزی تصور می‌کرده جز ستاره سینما بودن: «یک مهندس شسته رفته که صبح ادکلن می‌زند به خودش، پیراهن سفید اتو کشیده‌اش را تن می‌کند و یک عینک طبی شیک هم دارد که می‌زند و می‌رود سر کارش، احتمالا یک معمار خیلی مرتب و منظم. 25 سالگی ازدواج کرده و الان در 30 سالگی دو تا دختر کوچولو دارد – پسر نه – و با همسر و دو تا دخترش دارد در گوشه‌ای زندگی می‌کند،ی ک زندگی معقول و منطقی و خیلی نرمال. عیدها و تعطیلات هم با خانواده جمع وجورش می‌رود مسافرت. این بهرام رادان 30ساله ای است که هنر پیشه نشده بود. به نظرتان خیلی کسل کننده است؟ برای همین نگذاشتم اوضاع این جوری پیش برود و تن دادم به غیر عادی بودن»


اما اگر الان از او بخواهید از 15 سال دیگر و بهرام رادان 45 ساله را بگوید، جیک نمی‌زند، مبادا شاخ در بیاوری: «چشم‌هایتان گرد می‌شود! مطمئنم که می‌گویید آخه این همه تغییر مسیر؟ مگر امکان دارد؟» بله، درمورد بهرام رادان همه چیز امکان دارد. رادان می‌گوید باید هدفت را انتخاب کنی و بعد مستقیم بروی سمتش،حالا این که چقدر مشکلات وجود دارد و مسیر هی پیچ در پیچ می‌شود مهم نیست، باید بروی توی شکم مشکلات و هدفت را به چنگ بیاوری. بهرام رادانی که این روزها همه زندگی اش با برنامه پیش می‌رود همان کسی است که لو نمی‌دهد می‌خواهد در آینده چه کسی باشد که مبادا از درجه ماجرا جویی‌اش کم شود و این برای ما یعنی تناقض. اما برای او سکه زندگی اش، روی دیگری دارد «اگر همه چیز را بگویم که همه ورق‌هایم را رو کرده ام و دیگر بازی زندگی لذتی ندارد خانم!»
او ماجرا جویی‌هایش را تقسیم کرده، بخشی برای ما و شما وب خش بزرگ‌تری برای خود خودش! درست مثل چای کمرنگ دومی ‌که بین 3 نفرمان تقسیم می‌کند و پسرک را صدا می‌زند تا یک شام هیجان انگیز محلی را سفارش بدهیم.


پیشنهاد سر آشپز: شگفت انگیزی
چای ششم یا هفتم بود که بحث به برنامه‌های سال 88 کشید، درست وقتی که بادهای خنک شبانه توی جزیره می‌پیچید لای نخل‌ها و دل آدم برای این هوای بی نظیر ضعف می‌رود. یک سال برای او مثل همین فرداست و برای لحظه به لحظه اش برنامه ریزی کرده «تا اوایل تابستان سر پروژه «راه آبی ابریشم» هستم. بعد یک دوره استراحت کوتاه دارم. اگر خدا بخواهد، اولین فیلم پیمان معادی کلید می‌خورد و من با او همکاری خواهم کرد. فکر کنم 4-3 ماهی همراهش باشم چون از پیش تولید با او هستم. بعد از آن یک پیشنهاد خیلی وسوسه انگیز و حیرت‌آور دارم که چون قطعی نیست، نمی‌گویم!برای زمستان هم دو تا پیشنهاد خیلی خوب دارم از هر دو خوشم می‌آید. اما بدم نمی‌آید که یک کمی ‌جا به جا شوند تا بتوانم زمستان به یک سفر خوب بروم چون 2010 است و من از این عدد خوشم می‌آید. می‌خواهم کمی‌ نفس بکشم»


در منو یا به قول اهالی قشم، فهرست «بهرام رادان» برای سال 88، جلوی پیشنهاد سرآشپز نوشته شده: «یک رادان شگفت انگیز» هر چند خودش سری تکان می‌دهد و با خنده می‌گوید که شما همیشه با یک بهرام رادان شگفت انگیز مواجه خواهید بود و چای بعدی را توی استکانش می‌ریزد و دوربین عکاسی را می‌گیرد و کمی ‌با آن ور می‌رود. رادان برای جشنواره فیلم فجر سال آینده، نقشه‌های خوبی کشیده «در جشنواره به دلیل اتفاق‌هایی که بعد از جشنواره امسال افتاد و من فهمیدم که یک سری مسائل به صورت شخصی بوده و نه ضوابطی، خیزم خیلی بلند شده است، یعنی دوباره توربو شده ام. از وقتی که دوستان از ماجرای پشت پرده برایم گفته اند، بیشتر خیز برداشته‌ام. مطمئنم که راه آبی ابریشم، فیلم بسیار مهمی‌ است. پیمان معادی هم اگر فیلمش را بسازد، فیلم بسیار مهمی ‌برای جشنواره سال آینده خواهد بود و من این دو فیلم را خواهم داشت، دوتا فیلم متفاوت. یکی تاریخی و یکی دیگر فیلم اکشن شهری که هیچ ربطی به هم ندارند»
او اصلا عاشق همین تفاوت‌هاست و اعتراف می‌کند که همیشه توی فکر این است که عجیب و غریب‌تر باشد و حوصله‌اش سر می‌رود که یک جا ساکن باشد و تغییر نکند: «باورکنید ایستا بودن اذیتم می‌کند».


طالع بینی و فال امروز ،سه شنبه 1 اردیبهشت ماه

متولدين فروردين: سفر آن هم از نوع زيارتي در طالع خامهاي خانه دار ديده مي شود. اگر چه ممکن است کوتاه مدت باشد اما بهتر است فرصت را از دست ن .

متولدين ارديبهشت: اين هفته براي اسفندي ها پربار و خوش يمن خواهد بود . پسران جوان مراقب باشند و به هر کسي اطمينان نکنند .

متولدين خرداد : دختران جوان در مورد خواستگارهاي خود و بطور کلي پيشنهادهاي ازدواج خيلي بيشتر از پيش بررسي و مطالعه کنند، بخصوص اگر متولدين دي ماه در ميان اين متقاضيان باشند.

متولدين تير: شاغلین بايد کمي در روابط خود با خانمها تجديد نظر کنند. در اين نيمه سرمايه گذاري هنگفت براي آقايان متولد ارديبهشت چندان جايز نيست و چند روزي صبر بهتر است .

متولدين مرداد : دختر خانمهاي جوان قول و قرارهاي خيلي جدي نگذارند، کمي فکر و صبر و تامل جايز است، به ويژه اگر طرف مقابل عجله به خرج مي دهد. خانمهاي متاهل بايد به فکر سلامتي خود باشند و سردردهاي خود را جدي بگيرند و سالمندان چه زن و چه مرد خبر خوشي دريافت خواهند کرد .


متولدين شهريور: متولدین این ماه در مورد بعضي از دوستان کمي سرد و بي اعتنا خواهند شد . اصولا متولدين تير ماه که پر طراوت هستند در پايان پائيز تا حدودي سرد و بي حوصله مي شوند، اما اين حالت پايان خواهد پذيرفت .

متولدين مهر: از نظر اقتصادي، براي متولدين اين ماه بي رونق خواهد بود. متاهلین سعي کنند از دخالت و ميانجي گري در امور خانواده اي که باهم اختلاف دارند خو اري کنند .


متولدین آبان: مشورت در اين روز بسيار خوب و کارگشا است و طالع بسيار روشني دارد . آقا پسرها اگر دلخوري و رنجشي از کسي دارند، بهتر است آن را فراموش کنند . اگر به جاي کدورت به صلح بيانديشند، طالع بسيار مثبتي خواهند داشت.

متولدين آذر: دختر خانمها، تغذيه خود را جدي تر بگيريد. رژيمهاي لاغري بي حساب و کتاب به شما لطمه خواهد زد. به يک متخصص تغذيه مراجعه و برنامه مرتب و مشخصي دريافت کنيد .

متولدين دی: متولدین این ماه به وضعيت دلخواه که مدتها منتظر آن بودند دست خواهند يافت. در موردي به يک دو راهي مي رسند، مشورت در اين مورد پسنديده است .

متولدين بهمن: براي متولدین این ماه ضيافتي در راه است که شرکت در آن در ايجاد روابط دوستانه کار ساز است. به هر کسي اعتماد نکنند و در انتخاب دوست وسواس به خرج دهند.

متولدین اسفند: متولدین این ماه هديه اي غير منتظره دريافت مي کنند که ميتواند به شکل نقدي باشد. شراکت و سرمايه گذاري براي متولدين این ماه بسيار خوشايند خواهد بود، نتيجه آن در بلند مدت مشخص مي شود و بايد صبور باشند .



فکر ميکنيد رضا زاده از چي مي ترسه؟

می گویند شما پهلوان ترین مرد دنیا هستید، درست است؟
خب می گویند دیگر! درستی اش را من نمی توانم تایید کنم.

می گویند از هرکول هم قوی ترهستید. راست می گویند؟
هرکول یک قهرمان افسانه ای بود. ما هم سنگین ترین وزنه دنیا را زده ایم. سه - چهار بار در سیدنی و آتن و مسابقات جهانی و شاید چون قویترین مرد جهان هستیم، به این خاطر می گویند.

شنیده اید به شما می گویند هرکول ایران؟
بله، می گویند.

چرا رستم نگویند؟! هرکول غربزده است.
رستم هم می گویند. اما بله، رستم بهتر است. پهلوان افسانه ای خودمان است.

آدم احساس می کند رستم از هرکول قوی تر است.
بله! چون رستم مال ایران است.

فکر می کنید عبور از هفت خوان سخت تر است یا رسیدن به قهرمانی المپیک؟
هر دو تایش. برای رسیدن به قهرمانی المپیک مثال می زنند که باید از هفت خوان رستم رد بشوی. واقعا هم همینطور است. طلای المپیک گرفتن زحمت و زجر دارد.

محراب فاطمی در جایی گفته است من از رضازاده قوی تر هستم. می دانید؟!
خبرنگارها اینطور نوشتند. او نگفته است. من با محراب رفیق هستم. خودش به من زنگ زد گفت من این را نگفته ام.
تازه! در ادامه اش گفته اند آقای رضازاده فقط یک کار می کند، وزنه را یک ضرب بالا می برد و دو ضرب بالا می برد، اما ما روی
مچ تا گردن کار می کنیم! این درست است؟
محراب گفت من نگفته ام، اما خب رشته وزنه برداری رشته دیگریست و المپیکی است و لقبش هم قویترین مرد جهان است . کلا شعار المپیک سه تاست: سریعترین و قویترین و بالا ترین. قویترین که در فوق سنگین وزنه برداریست. سریعترین دو صد متر است. بالاترین هم پرش با نیزه است. رشته وزنه برداری هم چندین سال در المپیک قدمت دارد و هفتاد و هشتمین دوره از مسابقات جهانی اش برگزار شده است. ولی خب بعضی خبرنگارها می نویسند دیگر.

شما عصبانی هم می شوید؟
بستگی دارد، بله.

وقتی عصبانی می شوید چی کار می کنید ؟
بستگی دارد. اگر در ورزش باشد، مثلا وزنه بیفتد، آدم عصبانی و جدی می شود. ولی اگر از دست دوستش باشد، مثلا کورش باقری...

از کورش باقری عصبانی شوید چه کار می کنید؟ خفه اش می کنید یا له اش؟
نه! حالا از دست کورش یا دوست دیگری باشد، سعی می کنم از آنچایی که هستم بروم بیرون.

پس چرا آدم احساس می کند خیلی خطرناک است کسی با شما دربیفتد؟
نه، اینطور نیست. ما کاری نداریم اصلا! ما ضعیف ترین هستیم.

اختیار دارید. ولی جدا تا حالا شده از کوره در بروید؟!
چطوری مثلا؟

خیلی عصبانی بشوید...
نه! نشده است.

سالم جابر ترسناک تر است یا سوسک؟
هر دو تایش! جابر سالم صورتش ترسناک است! نمی دانم از بچگی این جوری بوده یا بقول کورش شرط بندی کرده از بالای آسمان افتاده! فکش کمی کج است !

جابر سالم است یا سالم جابر؟
جابر سالم سالم ! بلغاری الاصل است. ماهیانه پول می گیرد و در قبال کسب مدالش هم صدهزار دلار به غیر از ماهیانه اش می گیرد. به اسم جابر سالم سالم به او پاسپورت دادند. به او هم پیشنهاد داده بودند، مثل من که ترکیه بهم پیشنهاد داد.

**************
تا حالا شده از چیزی بترسید؟
بله، چرا نترسیم؟ از وزنه می ترسیم. از خدا می ترسیم. از زنها می ترسیم.

**************

زن ذلیل هستید؟
بله!

از سوسک؟
نه!

وزنه برداری سخت تر است یا حکومت داری؟
بستگی دارد. حکومت داری کاری سیاسی است و یک کشور را باید بچرخانی، فکر کنم سخت تر است. همه کشور در دست حکومت دار است . سخت است . وزنه برداری سخت است ولی در یک رشته است. حکومت داری شاخه های مختلف دارد.

وزنه برداری سخت تر است یا روزنامه نگاری؟
هر دو تایش سخت تر است. کار شما فقط نوشتن است.

خیلی سخت است!
ولی کار ما صبح و بعد از ظهر تمرین است و دستهامان پینه می بندد.

دستهای ما هم پینه می بندد از بس می نویسیم! تازه چشمهایمان هم در می آید.
درست است ولی اگر دوست داشته باشید، یکی دو روز هم نمی نویسید. اما ما باید برای مسابقات جهانی و المپیک تمرین را ول نکنیم، وگرنه رکوردهامان پایین می آید. چون وزنه برداری رشته رکوردی است. اگر مرتب تمرین نکنی درصد رکورد پایین می آید.

وزنه برداری سخت تر است یا جواب دادن به نامه های مردم؟
بازهم هر دو تایش! نامه خیلی می آید. از تربیت بدنی، فدراسیون، دانشگاه آزاد و...

چه نامه هایی می آید؟
بعضی از مردم مشکل دارند...

مشکل مالی؟
بیشتر مالی است.

تقاضای پول می کنند؟
بله، 95% همین است. بعضی دخترشان جهیزیه می خواهد...

همه نامه ها را باز می کنید؟
بله، یک سال هم نگه می داریم.

شده اقدامی هم بکنید؟
بله، حالا ننویسید...

وزنه برداری سخت تر است یا کوه کندن؟
فرهاد بود یا شیرین بود کوه کند؟! درباره عشقش بود. خب وزنه برداری هم عشق است. عشق به مردم.

فرهاد قهرمان تر بود یا رستم؟
رستم.

فرهاد هم خیلی سختی کشید!
اون توی یک بخش بوده. حالا کوه کنده!! رستم پهلوان بوده است.

شده جایی بروید کسی شما را نشناسد؟
پیش می آید، ولی یکهو می بینند. توی ماشین باشیم یکهو می بینند از پشت می زنند ، تصادف می شود.

اگر بروید در خیابانی شلوغ، هیچ کس شما را نشناسد چه می کنید؟
خیلی خوبه این جوری!

چی کار می کنید؟
راحت هستم. قدم می زنم.

فریاد نمی زنید؟
نه، آنوقت همه برمی گردند می آیند پیش ما !

تا حالا شده کاری را بخواهید انجام دهید، پارتی بازی نکنند برایتان؟
پارتی بازی نمی کنیم زیاد. ولی از مردم گرفته تا مسوولان همه لطف می کنند.

پارتی بازی می کنند برایتان دیگر.
نه!

مثلا افسر ها هیچ وقت جریمه تان نمی کنند.
خب من همه اش در تمرین هستم و خیابان زیاد نمی روم. جریمه نکرده اند تا حالا.

خب می گویم که!
یعنی خلاف نکرده ام که جریمه بشوم.

در صف نان هیچ وقت ایستاده اید؟
بله، از دوران بچگی زیاد نان می گرفتم برای خانه مان.

بعد از قهرمانی چطور؟
نه.

غیر از وزنه برداری دیگر چه می کنید؟
کارمند سازمان هستم و شرکت بیمه دارم.

خودتان تاسیس کرده اید؟
بله.

اهل مطالعه هم هستید؟
روزنامه و كتاب دوست دارم اما متاسفانه وقت نمي شود و تمرين ها اجازه نمي دهد. بيشتر كتابهاي درسي ام را مي خوانم.

درس مي خوانيد؟
بله كارشناسي تربيت بدني مي خوانم دانشگاه آزاد.

تهران؟
اردبيل.

ساكن اردبيل هستيد؟
نه، خودم ساكن تهرانم اما مادرم اينها اردبيل هستند.

براي قدرتمند بودن بايد چه كار كرد؟
بايد تمرين مرتب كرد.

بامزه ترين خاطره ورزشي تان تا اينجای کار چه بوده است؟
كسب مدال المپيك در22 سالگی در سیدنی که دو حريفم چن مريكين و روني بلر که در 18-17 سالگي عكس هايشان را به ديوار مي زدم و دارنده دو مدال المپيك و قهرمان جهان بودند، آنجا كنارم ايستاده بودند.

آن زمان چه حسی داشتید؟
خيلي خوشحال بودم . واقعا تمرينهاي زيادي كرده بودم. لطف خدا باعث شد كه بتوانم دو حريفم را بگيرم.

چرا اين قدر مدال طلا مي بريد؟
اول لطف خداوند و دوم تمرينات خودم است. واقعا گرفتن مدال طلا سخت است. حالا مردم مي گويند بايد طلا بگيري ولي خيلي سخت است و نبايد خداي نكرده آسيب ببيني . رشته سنگيني است و با وزنه سر و كار داري. روزي 40-30 تن وزنه بلند مي كني، صبح و بعد از ظهر. بايد تمريناتت را درست انجام دهي كه ركوردت خوب باشد.

آمار مدال هاتان را بدهید!
6 تا طلاي جهاني دارم. دو تا المپيك و يك برنز جهاني. يعني 8 مدال جهاني.

من فكر مي كردم در هر چه مسابقه شركت كرده ايد طلا برده ايد.
بيست سالم بود در جوانان بودم، بزرگسالان برنز گرفتم ولي ركورد يك ضرب جهان را زدم. چون وزنه برداري مدال گرفتن مجموعش مهم است در يك كشور.

مدال هاتان را چه كرده ايد؟
خانه است. اسمش طلاست، طلا نيستند!

اتفاق بامزه اين دو المپيكي كه رفته ايد را بگوييد.
چیزی نبوده.

در يونان واكنش يوناني ها چه بود؟
يوناني ها دو- سه هفته قبل از مسابقه تمام بليت هاي وزن من را خريده بودند و تمام شده بود. همه آنجا من را مي شناختند. در دهكده المپيك در ورزشگاه معروفش همه مي آمدتد با من عكس مي گرفتند.

پوز هركول شان را زده بوديد؟
بله!

ايراني هم در سالن بود ؟
بله.

چه مي كردند؟
من هر كشور خارجي كه رفته ام ايراني ها آمده اند و جا دارد از آنها تشكر كنم. دورترين جا دومينيكن بود كه آنچا هم ايراني بود. 15-10 خانواده بودند اما به اندازه 40-30 هزار نفر سر و صدا و تشويق مي كردند.

بعد از اتمام بازي كار خاص بانمکی براي شما نكردند؟
همه اش لطف مي كنند.

براي تفريح يا استراحت كجا مي رويد؟
دوست داريم براي استراحت برويم اما نمي شود. اردوهامان شمال است ، مي رويم آنجا. يا مثلا موقع هايي بلغارستان مي رفتيم هم براي ريكاوري و فيزيوتراپي بدنمان و هم با خانواده مي رفتيم آنچا.

يك جمله خطاب به هواداران تان بگوييد الان.
دوستتان دارم. به همه مردم ايران مي گويم.

فوتباليست مورد علاقه تان كيست؟
همه شان را دوست دارم.

بيشتر از همه؟
علي دايي.

خواننده مورد علاقه ؟
محمد اصفهاني، افتخاري، حبيبيان، عصار و يكي ديگر كه يادم رفته است!

شاعر ؟
شعر زياد نمي خوانم.

كتاب ؟
پزشك فرعون، سينوهه آخرين كتابي است كه خوانده ام.

بهترين فيلم؟
اخراجي ها را تازه ديدم.

بهترين سريال؟
زياد است ماشاءالله! فرصت كنم، تلويزيون مي بينم.

تيم مورد علاقه؟
ملي.

سياستمدار؟
همه كساني كه به ایران خدمت مي كنند و باعث پيشرفت كشورمان مي شوند که برايشان آرزوي موفقيت دارم.

اگر قبل از بازي سردرد بگيريد، نمي توانيد استامينوفن بخوريد؟
نه، دوپينگ محسوب مي شود، 24 ساعت قبل از بازي. قهوه هم 8-7 ليوان خوردنش، كافيين نمي شود خورد.

نفس نبايد كشيد از 24 ساعت قبل؟
نه ديگر! خدا نكند پيش بيايد. يك ورزشكار بايد علمي تر برخورد كند.

تا كي مي خواهيد ركورد بزنيد همينطوري؟
ما كه دوست داريم ركورد بزنيم ولي خب واقعا خيلي سخت است. الان 8-7 سال است رکورد داریم و هيچ سالي استراحت نكرديم. فعلا امسال برنامه ريزي جهاني تايلند است و سال ديگر هم المپيك 2008 پكن كه ان شاءالله بتوانيم موفق باشيم.

ايشالا. چگونه در مقابل شايعاتي كه پيرامونتان درست مي شود مقاومت مي كنيد؟
همان جوكهايي كه مي گويند؟

حاشيه ها، حرف ها و حدیث ها...
مي گويند ديگر. مردم ايران ماشالا شادند. جوك زياد مي گويند! شايعه درست مي كنند، هر كي به نفع خودش! اما من مشكلي ندارم با آن.

مي گويند نصف يك جزيره در ايران به نام شماست.
آخر ايران كه جزيره ندارد! يك كيش است كه مال دولت است.

مال شما نيست؟
نه!

مي گويند شما مادي هستيد.
همه مي گويند، اما من اگر مادي بودم كه الان 8 ميليارد تومان پول گرفته بودم.

چرا نرفتيد و نگرفتید؟
به خاطر همين مردم كه حالا مي گويند پولكي هستم! ده ميليون دلار بود كه ماهيانه هم حدود 20 ميليون مي دادند، حالا ماشين و خانه هم بود، دو سال. جهاني 2003 كانادا و 2004 آتن المپيك الان تمام شد!

پشيمان نشديد؟
نه ديگر، نشديم حالا فعلا.

اگر قبول كرده بوديد الان كجا بوديد و چه مي كرديد؟
همين جا بودم. داشتم با شما مصاحبه مي كردم ! ورزش همينطور است ديگر. در همه كشورها هست. از كشورهاي ديگر مي روند آنجا. همه جا هم هست. در كشورهايي كه خودشان هم قهرمان المپيك دارند. اما در كشور ما متاسفانه اين طوري نيست.

عطر بيژن هم شايعه بود؟
نه، پيشنهاد دادند اما من نرفتم.

واتا؟
در واتا من سهم دارم.

اصلا این ورزش را كي شروع كرديد؟
از سال 72، 14 سالگي.

چرا وزنه برداري را انتخاب کردید؟
سالن وزنه برداري نزديك دبيرستانمان بود. از آنجا رد مي شديم. سر و صدا بود، مي رفتيم مي نشستيم. بعد آموزشگاه استان بود كه آنجا ثبت نام كرديم و ...

اگر سالن كاراته نزديك دبيرستانتان بود الان كاراته باز بودید؟
اتفاقا كاراته هم بود، جودو هم بود. ولي من ديگر رفتم وزنه برداري.

تا حالا شده شكست هم بخوريد؟
در حد اينكه ركورد زده ام افتاده. بيشتر از ركوردهاي من نزده اند. الان ركورد دنيا 213 كيلوست كه دست من است و 5/263 است كه آنهم دست من است. مجموعا 5/472 است كه هفت سال است دست من است و هیچ کس نزده است.

هيچ قهرماني تا حالا در دنيا نبوده كه اين طوري چند سال متمادي ركورد بزند؟
نه فقط من هستم. سه بار اين وزن را زده ام. در دنيا تا حالا كسي اين طوري نبوده است.

چطوري شما را جعل كردند؟ شما که خيلي مشخص هستيد.
آن كلاهبرداره؟

بله.
نگفته بود من رضازاده هستم. فاميليش واقعا رضازاده بوده است. گفته برادر ناتني اش هستم و مردم لطف دارند و كلاهبرداري مي كرده .

شبيه تان بوده؟
نه شبيه نبوده. چاق بوده ولی شبیه نه. زياد ورزشكار هم نبود. گرفتنش. جريمه شده و هفت سال حبس بهش دادند. من از طريق روزنامه شما به تمام مردم می گویم که این مسایل را باور نکنند و حواسشان باشد. خیلی ها می خواهند سوءاستفاده کنند، مردم مواظب باشند.

فکر می کنید چرا این روزها این قدر تعداد افرادی که با اعتبار دیگران بازی می کنند زیاد شده است؟
مردم به افرادی که محبوبشان هستند اعتماد دارند، اینها سوءاستفاده می کنند.

حس تان از اینکه فردی به اسم شما 650 میلیون تومان کلاهبرداری کرده چیست؟
خوب است دیگر! در عرض 3-2 ماه این قدر برده! ولی ما المپیک می رویم همه اش 100 میلیون می بریم! ولی عاقبت ندارد دیگر. الان در زندان است تا هفت سال و 800-700 میلیون هم جریمه اش کرده اند.

شما درآمدتان خوب است؟
نسبت به ورزشکارهای کشورهای دیگر که دو طلای المپیک و چند مدال جهانی می برند نه.

فوتبالیست ها هم از شما بیشتر می گیرند تازه.
بله، ماشاءالله هر قراردادی 400-300 تا می گیرند اما ما باشگاهی باشد 40-30 میلیون. الان هم که فعلا دو – سه سال است از باشگاهی خبری نیست. فدراسیون قبلی کمی کم کاری کرد در باشگاه ها.

اگر الان آن کلاهبرداره را ببینید بهش چه می گویید؟
هیچی نمی گوییم.

ازش متنفرید؟
نه، باید این کار را نکند. عاقبت ندارد.

نمی زنیدش؟
نه، ما چی کار داریم.

آرزویی دارید که برآورده نشده باشد؟
آرزوی ورزشی ام کسب طلای سوم المپیک است. چون طلای المپیک خیلی مهم است. غیر ورزشی هم آرزوی سلامتی خودم، خانواده ام ، مردم و شما را دارم.

رکورد بعدی تان چند کیلویی است؟
نمی دانم. تمرین می کنیم که طلا بگیریم. خدا باید بخواهد.

قول داده بودید 500 تا باشد!
من قول نداده بودم. 500 کیلو که می گویند، یک مجله ای بود که ماهیانه فدراسیون جهانی منتشر می کند. کارشناس های ورزشی کشورهای مختلف گفته بودند رضازاده توانش را دارد که 500 کیلو در مجموع بزند. ما هم تلاشمان را می کنیم ، اما فعلا که نتوانسته ایم بزنیم!

ایشالا می زنید. اسطوره های کودکی تان کی ها بودند؟
در فوق سنگین چن مریکین و رونی ولر بودند. پهلوان کشور خودمان تختی بود. ولی در وزنه برداری همین دو نفر بودند که در المپیک سیدنی گرفتمشان.

رییس سازمان میراث فرهنگی گفته است: رضازاده جاذبه گردشگری است. نظرتان درباره اش چیست؟
خوب است دیگر! از کشورهای مختلف می آیند. خوب است بیایند. در مسابقات جهانی هم همه علاقمندان از کشورهای مختلف می آیند.

لحظه ای که وزنه را بالای سرتان می برید به چی فکر می کنید؟
به هیچی. فقط تمرکز می کنم که وزنه را بزنم و داور چراغ را بزند و تمام شود.

چند کیلو هستید؟
الان 160 کیلو.

زیاد ندارید؟
نه، زیاد ندارم. فوق سنگین هستم و 9-8 سال زحمت کشیده ام که وزنم بالا آمده، با تمرین زیاد نه اینکه پرخوری کنیم بالا بیاید.

با تمرین وزنتان زیاد می شود؟
بله، باید کالری زیاد استفاده کرد و وزن بالا می رود.

در مواقع خاص چه جوری آرام می شوید؟
من همیشه آرام و کم حرف هستم. هم سر تمرین، هم جاهای دیگر.

مهمترین کاری که تا الان انجام دادید چه بوده است؟
همان رکوردهای دنیا و مدال المپیک.

اگر مملکت را یک روز دست شما بدهند چه می کنید؟
یک روزه نمی شود کاری کرد!

تا حالا در صحبتهایتان تپق زده اید؟
بله، پیش می آید. یک بار در مصاحبه تلویزیونی مستقیم در المپیک آتن گفتم آقای عادل حداد!

اگر بخواهید یکی از مشکلات مردم را حل کنید، کدام را حل می کنید؟
مشکلات مالی جوانان را.

به نظر شما بانمک ترین آدم دنیا کیست؟
مستر بین.

بانمک ترین ورزشکار؟
اگر بگویم شاید بدشان بیاید. نمی دانم!

اگر ورزش کشور را دستتان بدهند برایش چه می کنید ؟
یک روزه؟!

نه، کلا!
برنامه ریزی می کنم. درد و مشکلات ورزش کشور را چون با آن این سالها در گیر بوده ام می دانم. برنامه ریزی مفصل می کنم.

سخت ترین شغل دنیا چیست؟
نمی دانم، بهش فکر نکرده ام.

چه احساسی دارید از اینکه سنگین وزن هستید؟
همین که فوق سنگین دسته ای است که در دنیا مطرح است و آن شعار قویترین که در المپیک است، یعنی در کل دنیا آن را می شناسند برایم مهم است.

اگر دشمن تان را بدهند دستتان چه کارش می کنید؟
نازش می کنم!

بدترین و بهترین آدم دنیا کیست؟
نمی دانم.

تا به حال کتک کاری کرده اید؟
در 14-13 سالگی دعوا می کردم.

همه را می زدید؟
نه، کتک هم می خوردم.

دوست دارید چه لقبی روی شما بگذارند؟
قهرمان ملی.

نمی ترسید از روزی که ستاره شهرتتان افول کند؟
دیگر ما زحمت مان را کشیده ایم و دوران قهرمانی مقطعی است. بعد از آن می شود برای مملکتمان زحمت کشید.

چه زحمتی؟
مثلا کار مدیریتی، مربیگری و برای جوانها و کشورمان کار کنیم.

چرا لباس دو بندتان را فروختید؟
آن موقع برای زلزله بم بود. یک ایرانی مقیم لندن آن را 40000 دلار خریدند. برای کودکان بی سرپرست بم صرفش کردم که توسط بهزیستی انجام شد.

چیز دیگری از افتخاراتتان را نفروخته اید؟
نه، فقط همان دو بند را که من خودم در بم بودم که آن ایرانی آن را از طریق شبکه یک خرید.

به خانم تان در کارهای خانه کمک می کنید؟
کم و بیش.

واقعا؟
کم و بیش یعنی کم!

فقط وزنه های سنگین را بلند می کنید ؟
بله.

خانم انوشه انصاری - اولین خانمی که به فضا رفت - جایی در خاطراتش نوشته بود که وقتی بچه بودم به ماه نگاه می کردم و دوست داشتم فضانورد بشوم. شما در کودکی به چی نگاه می کردید؟
من به چیزی نگاه نمی کردم. فقط صدای وزنه ها را وقتی از جلو سالن رد می شدم می شنیدم و این باعث شد جذب این رشته بشوم.

دوست دارید رییس جمهور بشوید؟
فعلا نه.

یعنی در آینده بله؟
نه فعلا در کار ورزش هستم، نه سیاست.

آخرین جوکی که شنیده اید چی بوده؟
نمی دانم آخر!

برایتان جوک اس ام اس می شود ؟
نه.

آدم درباره شما بر عکسش را فکر می کند.
زیاد برایم اس ام اس نمی زنند.

خودتان هم نمی زنید؟
نه.
مرسی.

منبع: اعتماد ملی



عکس : پارکینگ اختصاصی خانمها !

عکس : پارکینگ اختصاصی خانمها !




۱۳۸۸ فروردین ۲۹, شنبه

تيتراژ پاياني مجموعه اشكها و لبخندها و آهنگ متن مجموعه


کیفیت 128 32WMA 64 OGG MP3

سرور اول دانلود دانلود



مهران رجبی، مجتبی رجبی، اکرم محمدی، فلور نظری، مارال فرجاد، در عملیات 125

سری جدید مجموعه تلویزیونی "عملیات 125" به کارگردانی محمدرضا آهنج به زودی برای شبکه تهران تهیه می‌شود.


سری جدید مجموعه عملیات 125نیمه اردیبهشت‌ماه امسال به کارگردانی محمدرضا آهنج کلید می‌خورد
سری اول مجموعه "عملیات 125" به کارگردانی بهروز افخمی خردادماه پارسال با حضور عبدالرضا اکبری، رضا رویگری، سیامک احصایی، محمد فیلی، کاوه سماکباشی، مهران رجبی، مجتبی رجبی، اکرم محمدی، فلور نظری، مارال فرجاد، کاوه خداشناس و ... از شبکه تهران پخش شد.
این مجموعه با مشارکت سازمان آتش‌نشانی تهران و شبکه تهران ساخته می‌شود و داستان آن درباره چند جوان است که در آتش‌نشانی مشغول کار هستند و درگیر ماجراهای مختلف می‌شوند
اسامی عواملی که تا به حال حضورشان قطعی شده اند به شرح ذیل است:
تهیه کننده :شرکت افسانه نگاران ،طراح چهره پردازی :جلال معیریان،طراح صحنه ولباس :شهریار کلهر،دستیار کارگردان وبرنامه ریز:شکیل مظفری وزین،مجری طرح:داود هاشمی


مسافر زمان 2 از اردیبهشت

پخش مجموعه تلویزیونی «مسافر زمان 2» به کارگردانی «مسعود نوابی» و نویسندگی «فاطمه خدامی» و «بهرام نامی» اوایل اردیبهشت ماه از شبکه دو آغاز خواهد شد.

«ذبیح ا... اوجاقلو» در گفت و گو با روابط عمومی شبکه دو با بیان این مطلب گفت: تا کنون حدود 90 درصد از تدوین «مسافر زمان2» توسط «محسن توکلی» به پایان رسیده است و همزمان «جاوید خوشدل» آخرین مراحل صداگذاری کار را در حال اجرا دارد.

«اوجاقلو» افزود: تصویربرداری سریال «مسافر زمان 2» اول خرداد سال 87 در استان فارس آغاز شد که در ادامه پس از کار در شهرهای تهران و یاسوج، شیراز و زنجان اسفند ماه سال گذشته ، تصویربرداری این مجموعه به پایان رسید.

در سریال «مسافر زمان 2» که در 20 قسمت برای پخش از شبکه تولید شده است ، بازیگرانی نظیر : اسماعیل محرابی «هوشمند» ، علی دهکردی « اردشیر» ، جعفر دهقان « اشکبوس»، مائده طهماسبی« مرجان» ، زیبا بروفه « ناهید»، بهاره رهنما«مهین دخت»، نیما فلاح « هوشیار»، مهدی صبایی«قباد»، رامین ناصرنصیر«فریدون»، مهدی فقیه«کشاورز»، ولی ا... مومنی «پیروز»، زهره صفوی «مژگان»، پردیس افکاری «زن اشکبوس»، مازیار اکبری« سروان کاویانی»، محمدرضا ساربان« استاد» و آزاده ریاضی «روشنک» بازی کرده اند.

بنابراین گزارش ، «مسافر زمان 2» که مدیریت تصویربرداری آن بر عهده «سعید خادمی» است. روایت زندگی ناهید و هوشیار است که شرط ازدواج آنها با یکدیگر فروش خانه کلنگی پدر «هوشیار» است تا بتوانند با آن به زندگی خود سرو سامان بدهد اما پدر هوشیار خانه از نمی فروشد چون در این خانه در جستجوی گنجی است که اجداد وی از آن صحبت کرده اند. جستجوی گنج، خانواده هوشیار را به غاری باستانی می کشاند که ...

خسرو کیوانمهرـ صدابردار، فرهاد عزیزی فردـ طراح صحنه ولباس ، علیرضا قومی ـ طراح گریم، حمیدرضا وفایی ـ مدیر تولید، رضا فخاریه ـ جلوه های ویژه رایانه ای ، وحید شعبانی ـ عکس از دیگر عواملی مستند که در ساخت این سریال همکاری کرده اند.



«اخراجي‌ها2» ازمرز 5 ميليارد عبور كرد

«اخراجي‌ها2» ازمرز 5 ميليارد عبور كرد
جام جم آنلاين: فروش فيلم سينمايي «اخراجي‌ها2» به كارگرداني «مسعود ده‌نمكي» از مرز 5 ميليارد تومان عبور كرد.
به گزارش فارس، فروش كل فيلم سينمايي «اخراجي‌ها2» تا پايان روز پنجشنبه 27 فروردين‌ماه بيش از 5 ميليارد تومان بوده است و روز به روز رقم فروش اين فيلم به پيش‌بيني 6 ميلياردي «مرتضي شايسته» پخش كننده «اخراجي‌ها 2» نزديك مي‌شود.

بر اساس اين گزارش، تا پايان روز چهارشنبه 26 فروردين ماه فيلم سينمايي «اخراجي‌ها2» به كارگرداني «مسعود ده‌نمكي» توانسته بود در تهران دو ميليارد و 432 ميليون تومان و در شهرستانها بيش از 2 ميليارد ميليون تومان فروش داشته باشد كه با احتساب رقم فروش 27 فروردين توانست به ركورد افسانه‌اي بيش از 5 ميليارد تومان در مجموع دست يابد.

«اخراجي‌ها2» كه در 29 سينماي پايتخت و در مجوع 50 شهر اكران شده است در حالي توانسته به فروشي معادل 5 ميليارد تومان دست يابد كه فروش روزانه اين فيلم به طور متوسط در تهران و شهرستا‌ن‌ها، 250 ميليون تومان است تا از اين نظر نيز ركوردي جديد برجاي گذاشته باشد.

اكبر عبدي، امين حيايي، حسام نواب‌صفوي، محمدرضا شريفي‌نيا، ارژنگ اميرفضلي، عبدالرضا اكبري، بيوك ميرزايي، محمود مقامي، سيدجواد هاشمي، قاسم زارع، جواد رضويان، شيلا خداداد، نگار فروزنده، نيوشا ضيغمي، منوچهر آذر، ميناجعفرزاده، ابوالفضل همراه، شاهرخ نورمحمدي، ليلا بلوكات از جمله بازيگران شناخته شده‌اي هستند كه در «اخراجي‌ها2» بازي كرده‌اند.

«اخراجي‌ها2» دومين قسمت از تريلوژي «اخراجي‌ها» خواهد بود و به روايت حال و هواي دوستان مجيد سوزوكي در اسارت مي‌پردازد و ادامه سرنوشت دوستان مجيد و خانواده‌هاي آنان پس از شهادت وي را به تصوير مي‌كشد.

«ده نمكي» چندي پيش در جربان نشست نقد و بررسي «اخراجي‌ها» در خبرگزاري فارس از ساخت قسمت سوم اين فيلم تا پايان سال جاري خبر داد و اظهار داشت اين فيلم را با تمركز كامل بر اوضاع آزادگان خواهد ساخت.


سريال روزهای زيبا

جام جم آنلاين: اولين سريال جواد افشار بعد از ساخت فيلم سينمايي «كلبه» در حال تصويربرداري است. اين سريال در 25 دي‌ماه سال گذشته كليد خورده و پيش‌بيني مي‌شود تصويربرداري آن كه در 26 قسمت 45 دقيقه‌اي توليد مي‌شود، تا اوايل تيرماه ادامه داشته باشد.

به گزارش خبرنگار ما، اين سريال «روزهاي زيبا» نام دارد كه با شروع تعطيلات نوروزي متوقف شده بود، با پايان اين ايام دوباره از سر گرفته شده و اين كارگردان و گروهش مشغول تصويربرداري بقيه سكانس‌هاي فيلمنامه كار شده‌اند. تا به حال 500 دقيقه و حدود 40 درصد كار تصويربرداري شده و افشار و گروهش در تكاپو هستند با گرفتن حدود 1100 دقيقه تصويربرداري بقيه سريال را هم به سرانجام برسانند. «روزهاي زيبا» مضموني اجتماعي دارد و نگاه جديدي به قابليت‌هاي دروني افراد و مخصوصا زنان دارد.
داستان اين سريال درباره دختر جواني به اسم سيما است كه تحت‌‌تاثير تربيت پدر عارف مسلكش در خانواده‌اي با اين حال و هوا بزرگ شده و براي همين درون و سيرت پاكي دارد. تا آنجا كه روي اطرافيانش هم تاثيرات مثبت و غيرقابل انكاري مي‌گذارد. اما مسائل جديدي كه پيش مي‌آيد، باعث مي‌شود او با خواهرانش دچار اختلاف بشود و با ترك خانه به مددكاري اجتماعي بپردازد. او با اين كار، خودش را وقف جامعه مي‌كند و مي‌كوشد در كنار پرستاري از افراد بي‌بضاعت تحقيقات علمي‌اش را هم به سرانجام برساند.

نويسنده فيلمنامه كار، مهرنوش خرسند است و برزو نيك‌نژاد با نظارت كارگردان آن را بازنويسي كرده است.

به گفته افشار، اين سريال در 25 دي‌ماه سال گذشته كليد خورده و پيش‌بيني مي‌شود تصويربرداري آن كه در 26 قسمت 45 دقيقه‌اي توليد مي‌شود، تا اوايل تيرماه ادامه داشته باشد. او وقفه‌اي را كه به بهانه تعطيلات نوروزي در كار ايجاد شده براي استراحت گروه لازم و مثبت ارزيابي مي‌كند و مي‌گويد: فرصتي پيش آمد تا با توجه به سكانس‌هايي كه گرفته‌ايم ادامه كار را بازنويسي كنيم. وي درباره اين كه بازنويسي چه تاثيري روي قسمت‌هاي گرفته شده مي‌‌گذارد، توضيح مي‌‌دهد: روزهاي زيبا علاوه بر داستان اصلي‌اش، داستان‌هاي حاشيه‌اي زيادي هم دارد كه باعث شده بتوان آن را به عنوان يك سريال اپيزوديك در نظر گرفت. وجود اين حاشيه‌ها كه البته خيلي وقت‌ها هم به اصل تبديل مي‌شود، دست ما را براي كار مجدد روي متن باز گذاشته بود. چون هنوز اين حاشيه‌ها و قصه‌هاي فرعي گرفته نشده‌اند و اصلاحات ما هم بيشتر در اين زمينه بوده است.

بازيگران اصلي كار رزيتا غفاري، حسن پورشيرازي، لادن طباطبايي، حسن جوهرچي، سام درخشاني، عنايت بخشي، منوچهر آذر، مريم كاوياني، شهروز ابراهيمي، مريم رهبري، علي افشار، مليكا ناظري، حسين توشه و بهار ارجمند هستند. ضمن اين كه بازيگران ديگري مثل نادر سليماني، محسن قاضي‌مرادي، بهروز بقايي، بهنوش بختياري، آفرين چيت‌ساز، مهوش وقاري و زهره فكور‌صبور هم در آن به ايفاي نقش مي‌پردازند.

تا حالا بيشتر بازيگران جلوي دوربين حضور يافته‌اند و پيش‌بيني مي‌شود در ادامه كار بازيگران جديدي هم به اين مجموعه اضافه شود.

افشاري كه همزمان در حال نوشتن فيلمنامه فيلم سينمايي بعدي‌اش هم هست، اظهار اميدواري مي‌كند كه «كلبه» كه پروانه نمايشش هم صادر شده در نوبت دوم اكران به روي پرده سينماها برود. پخش اين فيلم را علي سرتيپي (فيلميران)‌ برعهده دارد. افشار هنوز براي فيلم دومش اسمي انتخاب نكرده است.

برخي از عوامل و دست‌اندركاران ديگر كار عبارتند از:

مدير تصويربرداري: افشين احمدي، طراح صحنه و لباس: هادي قميشي، طراح گريم: مهرداد ميركياني، صدابرداران: رضا كشاورزي و هادي افشار، برنامه‌ريز و دستيار اول كارگردان: برزو نيك‌نژاد، تدوين: اكبر توكلي، عكس: احمد معيني‌جم، موسيقي: محمد محمدعلي، تهيه‌كننده: سيدامير سيدزاده، روابط عمومي: سميه عبدالله‌زاده، مدير توليد: ناصر ريحان‌صفت.



10 جمله کليدي براي جذب زنان

روز خوبي داشتي؟"

هنگاميكه از همسر خود در مورد چگونگي گذراندن روزش پرسش ميكنيد، برداشت او اين خواهدبود كه شما انسان با فكري هستيد و مشتاقيد بدانيد وي ساعات كاري خود را چگونه سپري كرده است. اما يك هشدار: اين سؤال به همسر شما مجوز آن را خواهد داد كه چند ساعتي در مورد كوچكترين اتفاقاتي كه برايش افتاده صحبت نمايد. پس براي مدت زماني طولاني آماده نشستن و شنيدن داستانهاي او شويد.
چرا باعث زيبا شدن وجهه شما ميگردد: زنها به آنچه كه در فكر شما ميگذرد، توجه زيادي دارند. پرسش در مورد چگونگي روز او نشان مي دهد كه شما پذيرا، مشتاق و علاقمند به گوش دادن حرفهاي همسرتان هستيد. با اين عمل به او فرصتي مي دهيد تا خودش را خالي نموده و شما را به عنوان همراز و محرم اسرار خود در نظر بگيرد. اگر چه ممكن است بيش از زماني كه انتظار داريد مجبور به شنيدن صحبتهايش شويد، اما وقتي تمام شد، او شروع به صحبت در مورد شما خواهد كرد.



"نمي تونم بگم چقدر دلربا و زيبا هستي"

همانطور كه مشخص است، اين به او مي رساند كه شما وي براي شما جذاب بوده و فرد ديگري به چشمتان نمي آيد. از طرف ديگر باعث افزايش اعتماد بنفس در او خواهد شد.

چرا باعث زيبا شدن وجهه شما ميگردد: اين جمله بخصوص در روابط زناشويي بلند مدت مؤثر واقع مي شود چرا كه شما به همسر خود اطمينان ميدهيد هنوز به او علاقه داريد. در عوض همسرتان نيز سعي خواهد كرد اين زيبايي و دلربايي را با شما تقسيم نماييد. سؤالي هست؟ اينجوري فكر نميكنيد؟



"در مورد [ هر چيزي ] چه احساسي داري؟"

پرسيدن اين سؤال به همسرتان نشان مي دهد كه شما خالصانه براي احساسات او اهميت قائل هستيد. زنها عاشق بيان احساسات خود در مورد هر موضوع قابل تصوري مي باشند. با اين حال بدانيد كه خود را در دام گفتگويي طولاني و عميق در مورد آن موضوع گرفتار خواهيد كرد. بنابراين اگر شب تصميم ديدن مسابقه فوتبالي را داريد، اين سؤال را مطرح نكنيد.

چرا باعث زيبا شدن وجهه شما ميگردد: اين سؤال بيانگر جنبه مهرباني و دلسوزي يك فرد است. وقتي همسرتان در مي يابد كه شما توجهتان را به وي مبذول داشته ايد، او نيز متقابلا تمام احساسات خود را با شدتي بسيار بيشتر، اهدا خواهد نمود. يعني اگر قبلا فقط فردي جذاب بشمار مي آمديد، اكنون همانند جواهري در چشم او جلوه خواهيد كرد. متوجه منظورم مي شويد؟



"تو زيبا تر از دوستان ديگرت هستي"

قرار دادن او از بين همتاهايش بر سكوي نخست زيبايي باعث بالا رفتن اعتماد بنفس وي شده و سبب مي گردد تا همسر شما در تصوراتش بر دوستان هم جنس خود بتواند فرمانروايي كند. اين تحسين و تعريف بسيار مهمي در دنياي زنانه محسوب شده و امتياز شما را در نزد همسرتان ارتقاي چشمگيري خواهد داد.

چرا باعث زيبا شدن وجهه شما ميگردد: گذشته از اينكه باعث مي گردد او از لحاظ زيبايي ظاهري خود را برتر از اطرافيانش تصور كند، اين جمله كوتاه به همسرتان تفهيم ميكند كه شما تا چه حد براي وي ارزش قائل هستيد. بعلاوه زماني كه دوستانش پيش شما هستند، كمتر احساس نگراني خواهد كرد. او در مورد خودش احساس خوبي نموده و پاداش سليقه بخرج دادن شما را خواهد داد. با اينحال يك احتمال جانبي بالقوه وجود دارد: يك همسر حسود اين سخن را مدركي براي متهم نمودن شما به اينكه قصد برانداز نمودن و چشم دوختن به دوستانش را داريد، بشمار خواهد آورد.



" تو واقعا زرنگ و باهوشي"

با تصديق نمودن هوش و ذكاوت وي، اين معني را مي رسانيد كه علاوه بر محاسن ظاهري، متوجه ذهن و فكر توانمندش نيز شده ايد. همسر شما با شنيدن اين جمله در مورد همه جوانب زندگي خود احساس رضايت و خوشنودي خواهد نمود. اين سخن نشانه احترام از طرف شما براي همسرتان محسوب ميگردد.

چرا باعث زيبا شدن وجهه شما ميگردد: همسرتان اين مسئله را كه شما فقط به فكر روابط جنسي نيستيد و قادريد ماوراي چنين موضوعات فكر كنيد را تحسين خواهد كرد. زنها عاشق مردان صميمي و خوش قلب مي باشند و هيچ چيزي بهتر از بيان و تشخيص هوش و ذكاوت آنها نمي تواند صفات آقا منشانه شما را آشكار نمايد



در روابط زناشويي بسيار خوب هستي"

بيان اين جمله باعث مي گردد همسرتان احساس كند كه يك الهه است. شنيدن اين عبارت به همسر شما تفهيم مي كند كه روابط جنسي و زناشويي او به چشم شما بي عيب و نقص بوده و باعث مي گردد كه احساس نمايد واقعا مي داند كه چگونه بايد مرد خود را راضي نگاه دارد.

چرا باعث زيبا شدن وجهه شما ميگردد: تحسين و تمجيد از عملكرد او نشانگر اين است كه شما به روابط جنسي فقط به عنوان ابزاري براي ارضا نمودن خود نگاه نكرده، بلكه همه جنبه هاي آنرا مورد ستايش قرار ميدهيد.



"مي خواهم همه عمرم را با تو سپري كنم"

اين جمله اي سنگين است؛ معني آن فاصله زيادي با دادن پيشنهاد براي ازدواج ندارد. بنابراين پيش از گفتنش به نامزدتان مراقب عواقبش باشيد. اما بخاطر داشته باشيد كه ريسك كردن اغلب پاداش و نتيجه مطلوب به دنبال خواهد داشت. هنگاميكه اين جمله را بيان مي داريد، او از لحاظ رواني بسيار سركيف مي گردد. جملات ديگري كه تقريبا همين نتيجه را داشته ولي تعهدآوري آنها كمتر مي باشد، عبارتند از: " فقط تو ميتوني تا اين حد منو خوشحال كني" و " من دوست ندارم با هيچ كس ديگري جز تو باشم."

چرا باعث زيبا شدن وجهه شما ميگردد: همه زنها عاشق شنيدن جملاتي حاكي بر سرسپردگي ديرپا و با دوام از همسرشان هستند. مطمئن باشيد كه بعد از گفتن اين جمله سلامي هميشگي را از او خواهيد شنيد.



"تو بهترين دوست مني"

به او مي گوييد كه چگونه ماورا و فراسوي مسائل جنسي مي انديشيد و به اين معني است كه براي رابطه اتان ارزش قائل هستيد و مايليد كارهايي را بهمراه او انجام دهيد كه مردان ديگر ممكن است رغبتي به آن نداشته باشند. همسرتان بعد از شنيدن اين جمله پيوستگي مقاومت ناپذيري با شما پيدا خواهد نمود.

چرا باعث زيبا شدن وجهه شما ميگردد: اين جملات شما را در نظر وي بجاي يك فرد عادي كه مجبور به گذراندن وقتش با او است، به انساني معني دار و جذاب تبديل ميكند. اين شما را به ابتداي ليست خواستگاران پرتاب ميكند چراكه شما به مهمترين نكته اشاره كرده ايد: دوستي و رفاقت.




"تو يك مادر ايده آل خواهي شد"

اغلب زنها به دنبال اين هستند كه روزي بچه دار شوند. همچنين اكثرا با خود كلنجار مي روند كه آيا در اين راه موفق خواهد بود يا خير. با گفتن اين جمله به او اطمينان مي دهيد كه حتما به هدفش خواهد رسيد. به علاوه با ارضاي نيازهاي دروني او باعث آرامش و تسكين وي مي شويد. بيان اين كلمات از زبان شما به عنوان يك همسر، او را تبديل به خوشحال ترين انسان روي زمين خواهد نمود.

چرا باعث زيبا شدن وجهه شما ميگردد: اينگونه بطور غير مستقيم به همسر خود مي فهمانيد كه مايليد از او بچه دار شويد. واضح است كه اين نوايي بسيار خوشايند در گوش او مي باشد. از اين نقطه، همسرتان بيشتر پذيراي پيشرفت و ترقي شما خواهد شد.




"تو زندگي منو كامل مي كني"

اين به او مي گويد كه تنها فرد مورد علاقه شما است. همه زنها دوست دارند اين جمله را از شوهرشان بشنوند. بيان اين عبارت به مفهوم آن است كه شما همسر خود را بصورت كامل پذيرفته ايد و اينكه او به صورت موجودي اجتناب ناپذير و هميشگي براي شما در آمده است. در همسرتان احساس لذت بخش غير قابل تصوري بوجو آمده و تا چندين روز لبخند از لبانش جدا نخواهد شد.

چرا باعث زيبا شدن وجهه شما ميگردد: اين جمله اساسا مي گويد كه شما در زندگي به او نياز داشته و نميتوانيد بدون او به زندگي ادامه دهيد. زنها از شنيدن چنين جملاتي بسيار مشعوف ميگردند.



اشاره باشكوه

"دوستت دارم"اين جمله "دو كلمه اي" معروف و كوتاه كه همگي ما برايش اهميت بسيار زيادي قائل هستيم، مي تواند تاثير شگرفي به همراه داشته باشد. اگر ازدواج كرده ايد خوب است هر روزه چندين بار براي همسرتان تكرارش نماييد.

چرا باعث زيبا شدن وجهه شما ميگردد: گفتن اين عبارت بهمسرتان باعث روشن نگاه داشتن شعله هاي آتشي مي گردد كه هميشه نياز به برافروزي دارند. اگر در بين شما كساني تا حال اين جمله را به همسرشان نگفته اند، هر گاه احساس آمادگي نموديد، ترديد به خود راه نداده و آن را بيان كنيد. هيچگاه از گفته خود پشيمان نخواهيد شد وقتي كه عكس العمل او را مي بينيد ( يا احساس مي كنيد )



طالع بینی و فال امروز ،شنبه 29 فروردبن ماه

فروردين ماه: آنچه را که غير ممکن ميدانستيد انجام يد. حالا موقع بهره برداري از آن فرارسيده بنا براين لازمست موضوع را جدي بگيريد.

ارديبهشت ماه: اگر محتاط نباشيد ممکن است پايتان به يک درگيري باز شود. لازم است در موقع مناسب خودتان را کنار بکشيد. در امضائ قرار ها خيلي احتياط کنيد.

خرداد ماه: سعي کنيد اشتباهات گذشته تکرار نشود. اگر قصد سفر داريد بهتر است آن را به بعد از انجام کارهايتان موکول کنيد. مسافري عزيز به شما ميرسد .

تير ماه: گرچه در چند روز اخير رفتارتان خيلي آشتي جويانه بوده است ولي هنوز هم آثار کدورت باقي است. با اعضاي خانواده به گفتگو بنشينيد. همه چيز در اين هفته حل خواهد شد .

مرداد ماه: احتمالات را کنار بگذاريد و مثل هميشه با قاطعيت رفتار کنيد. اجازه ندهيد احساسات شما در تصميم گيريهايتان موثر واقع شود. در اين روز احتمالا يک نامه مهم دريافت ميکنيد .

شهريور ماه: افسردگي شما زودگذر است و به همين سبب مطمئن باشيد روزهاي شاد و خوشحال کننده اي در راه داريد. يکي از دوستان نزديکتان در انتظار پاسخ شماست .

مهر ماه: نبايد تصور کنيد که از حل مشکلات اخير بر نميآئيد. قدرت و توانائي شما در حل معضلات بسيار زياد است. لحظه های دلپذير و شادي آور در پيش داريد .

آبان ماه: چند روز گذشته شما را خسته کرده است. براي رفع خستگي و تجديد قوا بهتر است به يک سفر کوتاه برويد. احتمال دارد به پول قابل توجهي دست بيابيد.

آذر ماه: شما به سختي و فعاليت عادت کرده ايد. به اين علت است که روزهای گذشته برايتان دلپذيري نداشت. روز پر مشغله در پيش داريد.

دي ماه: براي به انجام رسانيدن نقشه هايتان بهتر است با نزديکان خود مشورت کنيد و در صورت لزوم از آنان کمک و ياري بخواهيد. روز دلپذيري در پیش روست.

بهمن ماه: مشکل خودتان را بزرگتر از آنچه که هست جلوه ندهيد. بايد به نزديکترين فرد خانواده اعتماد کنيد تا براي حل دشواري شما کمکتان کند .

اسفند ماه: از دوري را نهراسيد و به پيروزيهاي آينده فکر کنيد. لحظه های پر جنب و جوش در پيش داريد و احتمالا يک سند مهم امضائ خواهيد کرد.




۱۳۸۸ فروردین ۲۶, چهارشنبه

جالب : غذای روزانه مانکن ها

جالب : غذای روزانه مانکن ها

مانكن ها در روز فقط يك سيب مي خورند!









موسسین نمایش سالانه فشن درجه یک اسپانیا ، پنج نفر از 69 مدل فشن را به دلیل لاغری بسیار زیاد آنها، برای ظاهر شدن درنمایش امسال نپذیرفتند. این تصمیم براساس قانون جلوگیری از نمایش مدل های زنی که کسری وزن دارند، انجام شد.

این نمایش سالانه، معروف به پاسارلا سیبلز، در سپتامبر 2005 تصمیم گرفت تا به زنانی که نسبت وزن به قد آنها زیر هجده است، اجازه شرکت در نمایش فشن را ندهد.

دکتر سوزان مونرئو که به همراه دو پزشک دیگر مسول ارزیابی مدلها بود، گفت که یکی از مدل هایی که رد شده است، تنها به نسبت 16 رسیده بود، تقریبا 1.75 متر قد با وزنی کمتر از 110 پوند(تقریبا 49 کیلوگرم). او گفت این نسبت، نشان دهنده لاغری بسیار زیاد است.

لئونر پرز پیتا، مدیر و کارگردان این نمایش گفت، سه نفر از این پنج مدل اسپانیایی نبودند. این پنج مدل از نمایش فشن نیویورک آمده بودند و دو نفر از آنها قبل از آنکه برای ارزیابی به مادرید پرواز کنند، در بیست و پنج نمایش فشن شرکت کرده بودند. او گفت هدف نمایش فشن مادرید، انتقال و رساندن پیام" سلامتی و زیبایی" است. پرز پیتا افزود:« در اینجا پانصد نفر این مدل ها را خواهند دید، اما از طریق تلویزیون حدود شش میلیون نفر آنها را می بینند، و یک دختر جوان ممکن است فکر کند که این لاغر بودن بی اندازه مشخصه و تعریفی از زیبایی است، و درنتیجه از آن تقلید کند.»

راکول برل، مدلی که در این ارزیابی پذیرفته شده بود، با ضوابطی که اعمال شده بود موافق بود. او گفت:«مدل های بینهایت لاغر برای جامعه مناسب نیستند و با واقعیت مطابت ندارند.» او همچنین اضافه کرد که مدل هایی را می شناسد که هنگامی که مشغول به کار هستند، در روز تنها یک سیب می خورند!



مصطفی زمانی در فیلم جدیدش با بازیگری آناهیتا نعمتی+عکس

مصطفی زمانی در فیلم جدیدش با بازیگری آناهیتا نعمتی+عکس




عکس های جذاب و دیدنی از سیاوش خیرابی و برادرانش

عکس های جذاب و دیدنی از سیاوش خیرابی و برادرانش




۱۳۸۸ فروردین ۲۵, سه‌شنبه

طالع بینی و فال امروز ،سه شنبه 25 فروردبن ماه

متولدين فروردين: جديت وتلاش خود را گسترش دهيد که در اين صورت خوبي شما را احاطه خواهد کرد. به عنوان پاداش و عوض چيزی را که آرزوی آن را داشته ايد دريافت خواهيد کرد .

متولدين ارديبهشت: تمرکز شما بر چيزهای مهم باعث میشود که بهترين نتيجه را برای شما در پي خواهد داشت. سعي کنيد خودتان باشيد و کارهايتان را به خوبي انجام دهيد .

متولدين خرداد : قصد ونيت شما افتخار آميز خواهد بود و به همين دليل توجه ديگران را به خود جلب خواهيد کرد. عشق و داستانهای عاشقانه، زندگي خاصي را برای شما به ارمغان مي آورد.

متولدين تير: به نفع شماست که راحت از کنار مسائل عبور کنيد. هر چند انجام اين کار برای شخصي مثل شما بسيار دشوار است، ولي لازم است اجازه دهيد که زمان مشکلات زيادی را حل کرده و مسايل راه تدريجي خود را طي کنند. سرنوشت و تقدير بهترين ها را برايتان رقم ميزنند.

متولدين مرداد : سرگذشت رومانتيک شما ممکن است شما را فريب دهد پس پاهای خود را روی زمين نگاه داريد و اگر ميخواهيد کاری انجام دهيد، قبلا" مطمئن باشيد که آن کار برای شما بهترين است .

متولدين شهريور: شما توانايي حل مشکلات خود را خواهيد داشت ولي مشکلات ديگران را تحمل نکنيد زيرا اگر چنين کنيد حل وفصل آن برای شما بسيار دشوار خواهد بود. پس بهتر است منطقي باشيد و از گفتن نميتوانم نترسيد .

متولدين مهر: از اين که در اين موقعيت پيشرو باشيد نهراسيد و اگر نيازی برای تغيير در زندگي خود وديگران احساس ميکنيد، آن را بيان کنيد .

متولدین آبان: شما توانايي انجام کارها را داريد ولي قادر به تعيين اين که چه چيزی بهتر است، نخواهيد بود. شايد لازم باشد در برخي کارها مصالحه کنيد، امّا اين زحمت شما به نتيجه خواهد رسيد .

متولدين آذر: شما برای اينکه راه خود را بيابيد آماده بحث و جدل خواهيد بود. زمان بيشتری برای انجام فعالتي که به آن علاقمند هستيد، صرف خواهيد کرد. پيشرفت متعلق به شما ست .

متولدين دی: وقتي که طرحها و پيشنهادات خود را بيان کنید ديگران شما را تشويق خواهند کرد. پس تلاش خود را افزايش دهيد و آماده انجام کارهای سخت باشيد .

متولدين بهمن: در کارهايي که انجام ميدهيد اندکي از زمان خود جلوتر هستيد و لذا توانايي جلب توجه ديگران را خواهيد داشت .

متولدین اسفند: زمان مناسبي است که مسايل اقتصادي را در نظر بگيريد و به آينده توجه کنيد. اگر در اين ماه
طرح آينده خود را مشخص نکنيد بعدا" عقب خواهيد ماند .



سریال دکتر هاوس

مجموعه تلویزیونی «دکتر هاوس» به زودی از شبکه دو سیما پخش خواهد شد.

به گزارش روابط عمومی شبکه دو، مجموعه تلویزیونی «دکتر هاوس» ساختاری اینپرودیک دارد که در بیمارستاین تخصصی و آموزشی می گذرد و یک گروه متخصص به سرپرستی «دکتر هاوس» با بیماران اورژانس که به بیمارستان می آیند برخورد می کنند و به روش های مختلف به درمان آن ها می پردازند.

نکته جالب توجه در خصوص این مجموعه تلویزیونی شیوه های درمانی «دکتر هاوس» است که بسیار به شیوه های پلیسی شرلوک هلمز شباهت دارد و ...

خاطر نشان می سازد، مدیریت دوبلاژ این مجموعه تلویزیونی را که تا کنون در سه سری 24 قسمتی آماده پخش شده است. «امیر محمد صمامی »به عهده داشته و «بهرام زند» به جای شخصیت «دکتر هاوس» صحبت کرده است.

فرهاد مختاری ـ ویراستار، محمد صادق ایزد دوست ـ مترجم، دکتر کاظم سبزی و دکتر کامبیز نبی زاده نیز به عنوان مشاور پزشکی ، شبکه دو را در آماده سازی این مجموعه یاری داده اند.



عکس : نوال زغبی خواننده عرب به همراه همسرش

عکس : نوال زغبی خواننده عرب به همراه همسرش



بازیگران از رستوران رفتن‌هاي‌شان مي‌گويند !

نيما شاهرخشاهي، پولاد كيميايي، دانيال عبادي از رستوران‌رفتن‌هاي‌شان مي‌گويند
خاطرات رستوران



سينماي ما - اميرحسين بزرگزادگان: «خسته شدم، خسته شدم که هر وقت مي ريم رستوران، مي خوايم يک ساعت تنها باشيم، همش اين آدم و اون آدم مي خوان امضا بگيرن، دختربچه مي چسبه به شيشه رستوران و گريه مي کنه، همش آقاي گلزار، آقاي گلزار، امضا، عکس، خسته شدم.» اين ديالوگ مربوط به باران کوثري همسر محمدرضا گلزار در فيلم «توفيق اجباري» بود. ديالوگي که کاملاً گوياي مشکلات آدم هاي شناخته شده در مکان هاي عمومي و به ويژه رستوران است. در اين شماره به سراغ برخي از آدم هاي مشهور از صنوف و سنين مختلف رفتيم تا مشکلات مربوط به رستوران رفتن چهره ها را مورد بررسي قرار دهيم.البته بسياري از چهره هاي معروف و مشهور هم هستند که خودشان صاحب رستوران يا کافي شاپ و... هستند، مثل احمدرضا عابدزاده، رضا صادقي، ليلا حاتمي و علي مصفا، بهرام رادان، اليزابت اميني و...


نيما شاه‌رخشاهي: غذاي سر صحنه را خوردي بازيگر شدي دوست دارم اول با يک بحث مرتبط به موضوع شما شروع کنم؛ غذاي سر صحنه که براي خود ماجرايي است. گاهي اوقات آنقدر بد است که دلت مي خواهد برگردي دانشگاه و سربازي غذا بخوري و گاهي آنقدر خوب است که دلت نمي خواهد برگردي خانه،(شوخي بود، جدي نگيريد.) در سينما يک جمله يي هست که مي گويند؛«غذاي صحنه را خوردي که بازيگر شدي،» واقعاً هم گاهي اوقات بعضي از تهيه کنندگان سعي مي کنند غذاي سر صحنه را از بدترين جاي ممکن تهيه کنند تا بازيگر شوي اما يکي از تهيه کنندگان هم هست که غذاي صحنه را همسرش درست مي کند و هر کس با آن کار مي کند حسابي خوش به حالش مي شود. مشکل ديگري هم که ما با رستوران و غذا هنگام فيلمبرداري داريم غذايي است که بايد جلوي دوربين بخوريم، در يک سکانس مثلاً بايد در حال غذا خوردن باشيم. مثلاً غذاي پنج ساعت پيش را مي گذارند که بخوري، تازه از پنج ساعت پيش هم گفتند هيچي نخوريد که بازي ات دربياد. کلاً شرايط سختي داريم و خدا خدا مي کنيم که برداشت هاي پلان ها و سکانس ها زياد نشود. مساله رستوران رفتن در زندگي شخصي ام هم برايم اهميت زيادي دارد. من براي هر نوع غذا يک رستوران خاص را انتخاب مي کنم. مثلاً مي دانم اگر پيتزا يا ساندويچ مي خواهم بايد بروم کجا يا که هوس دل و جگر کردم بايد بروم کدام رستوران. بالاخره ما هم دوست داريم يک جا خودمان باشيم و خودمان شايد بخواهيم جوجه کباب را با دست بخوريم و لذت ببريم، اما آنقدر نگاهت مي کنند که معذب مي شوي، البته اينها لطف مردم نسبت به ما است، اما مشکلات مربوط به خودش را هم دارد. حالا خدا را شکر من نمي گذارم خانواده ام زياد اذيت شوند اما بالاخره آنها هم دوست دارند آرامش مرا هنگام صرف غذا ببينند. البته خدا را شکر من را خيلي ها نمي شناسند. دانيال عبادي: سکوت، آرامش، تنوع و موسيقي


قرار گرفتن هنرمندان، ورزشکاران و کلاً آدم هايي که شناخته شده (مشهور) هستند در ميان مردم مطمئناً مشکلاتي را براي آنها در پي خواهد داشت و اين اصلاً چيز عجيبي نيست. شايد استفاده من از واژه مشکلات معني دلپذيري نداشته باشد، اما منظور من فقط سهم خوردن خلوت آدم ها است که شايد به دنبال آرامش مي گردند. من خودم آنقدر گرفتارم که خيلي کم وقت مي کنم به رستوران بروم اما هر وقت هم که مجالي به دست مي آيد براي رستوران رفتن، من به شخصه مکان هاي بسيار خلوت را انتخاب مي کنم، جايي که تنوع غذايي بسيار بالا باشد، چون من اهل همه نوع غذايي چه ايراني و چه فرنگي هستم و دوست دارم، در هر لحظه بهترين انتخاب را داشته باشم. بعد از همه اينها از موسيقي هنگام غذا خوردن در رستوران نبايد غافل شد، مساله يي که در همه لحظات مي تواند به ما آرامش بدهد. حتي در هضم غذا هم کمک مي کند و نبايد آن را فراموش کرد. ما در سينما هم از رستوران زياد استفاده مي کنيم، مثلاً در کار اخيرم «امشب شب مهتابه» اتفاقات خاص کليدي بين من و خانم مهناز افشار در يک رستوران اتفاق مي افتد و اين نوع استفاده مدت ها است که مرسوم شده و بسياري از کارگردانان بهترين بهره را از آن مي برند. پولاد کيميايي؛ رستوران باز حرفه يي


رستوران در دنيا به دلايل مختلف تقريباً تقاطع فرهنگ هاست، شناخت روي ملت ها از نوع غذاهايشان که براي ما يک نوع تفريح محسوب مي شود. من يک رستوران باز حرفه يي هستم و معمولاً هميشه ميان انتخاب هايم به دنبال يک جاي امن، آرام و گرم مي گردم؛ جايي که مرا به ياد آشپزخانه خانه مان بيندازد. مکاني براي ارتباط و عمق دادن به رفاقت ها و صميميت ها. جايي براي صحبت کردن. بهترين مکان براي ارتباط چشم در چشم يا رودررو. هر آدمي در زندگي اش به خلوت و سکوت احتياج دارد و نبود آن يک خلأ محسوب مي شود. رستوران نرفتن در زندگي من يک خلأ ايجاد مي کند؛ يک خلاء بزرگ، از نبودن با ديگران. کنار مردم بودن لذت بخش است و شناخته شدن از سوي آنان لطف است، نه مزاحمت. برخورد خوب مردم با من و امثال من در رستوران يا هر مکان ديگر خود سراسر انرژي و آرامش است؛ آرامشي متقابل که به همنوع خويش منتقل مي کنيم. ما در سينما از رستوران و غذا خوردن خيلي خوب مي توانيم استفاده کنيم، همان طور که تا به حال بارها اين کار را کرده ايم. اصلاً تا به حال از خودمان پرسيده ايم چرا فيلمسازان، فيلمبرداران يا طراح صحنه ها به جاي استفاده از لوکيشن هايي همچون پارک، مرکز خريد و... رستوران را انتخاب مي کنند؟ به نظر من که به علت خاص تر شدن فضاست. همان طور که در فيلم هاي مختلف ديديم اين يک امر مرسوم در دنياست. مثلاً مافيا هميشه يک رستوران کوچک دارند، نه به عنوان بيزينس، بلکه نمادي به عنوان استراحتگاهي آرام براي گپ و گفت. در فرانسه، در رم و... من به وضوح ديده ام که رستوران يک مرکز فرهنگي به شمار مي رود که تفريحگاه نيز هست. خود من در فيلم حکم يک سکانس به يادماندني با مرحوم خسرو شکيبايي در رستوران داشتم، آن هم يک استفاده خاص از رستوران بود. حالا شايد در همه رستوران ها از موزيک راک مثل آن صحنه استفاده نشود، اما آنجا هم فرهنگي خاص از آدم هاي خاص را به نمايش گذاشته است. موسيقي در هر فضايي بسيار مهم است، خصوصاً در رستوران. و به طور مثال، موسيقي کلاسيک و آرام هنگام غذا خوردن آرامش خاصي به ما مي بخشد و در لذت بردن از طعم و هضم غذا نيز بسيار موثر است. موسيقي کمک مي کند چه در زندگي و چه در فيلم حرف هاي مهم به راحتي در رستوران گفته شود. متاسفانه در بسياري از کشورها و شايد حتي ايران رستوران به صنعت تبديل شده. من با فست فود به شدت مخالفم، چون آدم را عجول مي کند و باعث مي شود تو براي غذا خوردن مثلاً در روز فقط 10 دقيقه را در نظر بگيري؛ غذاي آماده و باسرعت خوردن. شما به سفره خانه هاي سنتي مان نگاه کنيد، هنوز سراسر نوستالژي است و لذت غذا خوردن در آرامش را به ما القا مي کند و از صنعتي شدن همچنان بسيار فاصله دارد؛ که من اين نوستالژي را دوست دارم.


منبع خبر : آخر هفته اعتماد



> دستگاه جس اکستندر بزرگ کننده دائمی عضو ت

235,000 تومان

> وایگورل.کرم افزایش دهنده میل ج.ن.سی

45,000 تومان

> قطره محرک اسپانيش فلاي

22,000 تومان

> کرم بزرگ کننده سینه پارتنر لاو

35,000 تومان

> کرم 2عددي شارک پاور آبی

38,000 تومان

> کپسول گیاهی مکس من آمریکایی اصل

45,000 تومان

> قطره خوراکی اسپانیش فلای (جدید 2010

55,000 تومان

> افزایش حجم (آقایان)شارک پاور

25,000 تومان

> ادکلنPLAYBOY وگاس+آدامس محرکPARTNER

75,000 تومان

> اولین قرص بهداشتی واژینال وضد بارداری100

20,000 تومان

> آدامس ۲۰ تایی محرک زنانه ومردانهpartener

20,000 تومان

> پک محصول جنسی مردانه با اشانتیون ویژه

63,000 تومان

> صابون مردانه روغن تمساح فرانسوی100%طبیع

15,000 تومان

> ست کامل درمانگر ناتوانی آقایان

110,000 تومان

> پک بهداشتی (قطره وصابون ضدعفونی زنانه)

25,000 تومان

> ژل آ.م.ی.ز.ش.ی. تایگرلیدی(خانم ببره)برای

18,000 تومان

> اسپری تاخیری شارک حاوی ویتامین E

25,000 تومان

> سرم MISS BEAUTY:

15,000 تومان

> صابون العذاری QUEEN LOVE

12,000 تومان

> کاندم ایجاد اورگاسم در بانوان

17,000 تومان

> کاندوم بزرگ کننده A_LAT..!!!

15,000 تومان

> قرص 6عددی ویگرا ^^200^^

28,000 تومان

> ویاگرای 8عددی دفترچه دار

30,000 تومان

> قویترین قرص ویگرا^200^

34,000 تومان

> ژل ^^4 ^^کاره fort

22,000 تومان

> قویترین اسپری ویگرا

30,000 تومان

> کپسول درمان كننده زودانزالي یانگ گانگ

45,000 تومان

> اسپری Tiger power

28,000 تومان

> Viamax power قهوه مردانه

75,000 تومان

> Viamax power قهوه زنانه

75,000 تومان

> قرص دير انزالي 50 دقيقه اي وگادول

14,000 تومان

> حلقه جن- 30 ویبرادوم Play Vibes

19,000 تومان

> صابون بانوان ولنسی( تنگ کننده وضد عفونت)

15,000 تومان

> Livagra - سفت و راست کننده جن30مردان

12,000 تومان

> اسپری تاخیری جدید ویگرا (1*2)

27,000 تومان

> قرص 4 تایی تاخیر در انزال لوواگراLUVAGRA

10,000 تومان

> قرص 4 عددی VIAGRA(آمریکایی،اصل)

15,000 تومان

> Erecto - سفت و راست کننده جن30مردان

10,000 تومان

> قرص 10 عددی cialis همراه دفترچه

27,000 تومان

> کرم لارگو- افزایش طول و ضخامت

25,000 تومان

> قرص ویاگرای قرمز -تقویت قوا

27,000 تومان

> اسپری تاخیری ویاگرا-اصل با هلوگرام

19,000 تومان

> کپسول MAXMAN اصل(تقویت قوای جن سی)

27,000 تومان

> كپسول جن-30 MAXMAN

30,000 تومان

> قطره محرک اسپانیش فلای

28,000 تومان

> اسپری تاخیری (ویژه آقایان)ویگرا

22,000 تومان

> قرص سیالیس-cialis – ایجاد نعوظ

27,000 تومان

> مگنا ارایکس RX-اصل.نمایندگی فعال ایران

120,000 تومان

> قرص ویاگرای اصل آمریکا(30 عددی)

78,000 تومان

> ژل آمیزشی ایزی EASY PLAY TIME GEL

22,000 تومان

> ژل لایک ا ویرجین پلی تایمLIKE A VIRGIN

22,000 تومان

> ژل آمیزشی آیس من پلی تایمICE MAN

22,000 تومان

> ژل آمیزشی فایر پلی تایم Play time fire

22,000 تومان

> ژل آمیزشی اینفینیتی پلی تایم Infinity

22,000 تومان

> ژل آمیزشی دریمر پلی تایمPLAY TIME DREAME

22,000 تومان

> کرم 2عددي شارک پاور قرمز

58,000 تومان

> قطره خوراكي اسپانيش فلاي (جدید 2010)

85,000 تومان

> کپسول درمانگر زود انزالی MAXMAN

65,000 تومان

> قطره خوراكي اسپانيش فلاي مخصوص بانوان

28,000 تومان

> ژل آمیزشی سیمپلکس فرانسه-رومانتیک و پلژ

15,000 تومان

> لیدی لیکوئید-LADY LIQUIT -خانمها

25,000 تومان

> ژل زناشویی اینتیمو مخصوص خانمها

30,000 تومان

> حلقه ویبرادوم رومانتیک با مجوز بهداشت

25,000 تومان

> قرص آمريكايي اصلي ويگومخصوص دیرانزالی

19,000 تومان

> اسپری تاخیری لارگوlargo delay spray

19,000 تومان

> قرص یوهیم

100,000 تومان

> ويگركس - پمپ تنظيم آقايان

85,000 تومان

> تنگ كننده-افزایش میل جن-30 خانمها

30,000 تومان

> کرم رومانتیک خانمها- تنگ کننده -ROMANTIC

29,000 تومان

> مگنا RX

145,000 تومان