پرهيز از سيما، آشتي با سينما
در پاسخ به اين سوال كه چرا عطاران به تازگي در حوزه بازيگري سينما اين قدر پركار و فعال شده است، به يك پاسخ ساده و روشن ميرسيم، دقيقا به اين دليل كه او چند سالي است از تلويزيون فاصله گرفته و دور سريالسازي را خط كشيده است. بنابراين ميتواند با خيال راحت، فعاليتهاي بازيگرياش را دنبال كند و دغدغه فيلمنامهنويسي و كارگرداني نداشته باشد. او ترجيح ميدهد فقط به عنوان يك بازيگر، جلوي دوربين پروژههايي برود كه مسئوليتهاي مختلفش را، ديگران بر عهده گرفتهاند. اين طور ميتواند تمام زمان و توانش را صرف نقشهاي سينمايي كند و ديگر نگران جدال با حكايتهاي دست و پاگير سريالسازي نباشد. اين درست كه سينما، فراگيري تلويزيون را ندارد، اما در عوض او با حضور در فيلمهاي سينمايي، به جايگاهي ميرسد كه به اعتقاد بسياري بالاتر از جايگاه تلويزيونياش است.
عطاران «از ما بهتران» را به تاخير انداخت
«مهرداد فريد» از كساني است كه برنامهريزي پروژه فيلم جديدش را، براساس زمان فراغت «رضا عطاران» انجام داد. او زمان ساخت فيلم «از ما بهتران» را چند بار به تاخير انداخت و آن قدر منتظر ماند، تا فيلمبرداري كارهايي كه عطاران در آنها حضور داشت، تمام شود.اين كارگردان ميگويد: «عطاران قبل از ما با دو، سه فيلم ديگر قرارداد داشت. احتمالا فيلم «از ما بهتران» را اول آذر كليد ميزنيم. اميدواريم در اين تاريخ، عطاران بتواند به گروه ما بپيوندد. چون علت اصلي تاخير پروژه ما درگير بودن او، در فيلمهاي مختلف است. (اين مطلب از اول آذرماه نگاشته شد) البته علت اصلياش اين است كه در سينماي ايران، جايگزين درست و حسابي براي اين بازيگر نداريم. عطاران قرار است در اين كمدي ترسناك، نقش يك روزنامهنگار ۳۵ ساله را بازي كند. براي اين نقش نميتوانم از فرد ديگري استفاده كنم. چون بازيگر ديگري را نميشناسم كه در اين مقطع سني باشد و بتواند در يك نقش كمدي، خوب ظاهر شود.» دو فيلم ديگري كه رضا عطاران جلوي دوربين آنها رفته است عبارتند از؛ «سه درجه تب» به كارگرداني محمدرضا صلاحمند و «بعدازظهر سگي» به كارگرداني مصطفي كيايي... با اين حساب او در سه پروژه جديد بازي كرده است. در حال حاضر وي نيز دو فيلم «آقاي هفت رنگ» و «نيش و زنبور» را روي پرده دارد.عطاران در جشنواره سال گذشته هم پركار بود. او با فيلمهاي هفت و پنج دقيقه (محمدمهدي عسگرپور)، خروس جنگي (مسعود اطيابي) و تسويه حساب (تهمينه ميلاني) به جشنواره آمد كه البته اين آخري، پشت ديوار ماند و نمايش داده نشد.
راهي كه به سمت سينما كج شد
اين كارگردان و فيلمنامهنويس تا پيش از «بزنگاه»، در همه سريالهايش، معضلات اجتماعي همچون؛ ازدواج، بي كاري، مهاجرت از شهرستانها به تهران و فاصله طبقاتي را با لحني آرام و ملايم و زباني طنزآميز بيان كرد. اما در «بزنگاه» سماجت بيش از حد عطاران در نمايش ناهنجاريهاي اجتماعي، كار دستش داد زيرا موجب شد صداي اعتراض از گوشه و كنار بلند شود. تا جايي كه زمزمههايي مبني بر جلوگيري از ادامه پخش سريال، شنيده شد. به هر حال نيمه دوم سريال با جرح و تعديل روي آنتن رفت. عطاران چيزي را كه دوست داشت ساخت اما واكنشي را كه دوست داشت نديد و به همين سبب تصميم گرفت مدتي فقط به سينما فكر كند، نتيجه اين تصميمش فيلمهاي متنوعي است كه امروز در حال ساخته شدن يا اكران هستند و عطاران در همه آنها، نقشي محوري را برعهده دارد. چرا كه او از استعداد بسيار بالايي برخوردار است كه ميداند چگونه از آن در هر حيطهاي استفاده كند.
ماجراهاي يك «بزنگاه» سرنوشتساز
ميگويند؛ كه عطاران از واكنشهاي منفي در برابر سريال «بزنگاه» دلگير شد. او زمان ساخت اين سريال بارها اعلام كرد كه «بزنگاه» شخصيترين و متفاوتترين سريال اوست و براي ساختش، بسيار زحمت كشيده است. اما گروهي از مخاطبان به لحن تلخ و گزنده سريال انتقاد كردند و جنبههاي بدآموزي آن را زير سوال بردند تا جايي كه يكي از مسئولان مدعي شد كه بزنگاه حدشكني كرده است؛ چون حجم خلافكاريهاي نشان داده شده در اين سريال، خيلي زياد بوده است.
«بزنگاه» سريالي بود كه عطاران از ابتدا هم قصد ساختش را نداشت. اما وقتي در برابر اصرار قرار گرفت، حاضر شد به يك شرط آن را بسازد. شرط عطاران اين بود: «هرچه خودش دوست دارد بسازد و دست و بالش، براي نمايش ناهنجاريها باز باشد». نتيجه اين رويكرد، داستان معتادي شد كه تا به حال شبيهاش را در سريالها نديده بوديم. معتادي به نام «نادر» كه ظاهري شيك، تر و تميز داشت و عشق و علاقهاش به مواد مخدر را هم پنهان نميكرد. عطاران در رويكردي نامتعارف تمام تلاشش را كرد تا اين شخصيت، محبوب و دوست داشتني از آب درآيد. حتي خودش ايفاي اين نقش را به عهده گرفت، تا محبوبيت خودش به نادر «بزنگاه» هم منتقل شود. همچنين رابطه عاطفي نادر با دخترش «درسا» را پررنگ كرد تا مخاطب به شخصيت نادر نزديكتر شود.
در نقشهاي جدي هم بازي ميكند
همه، عطاران را به عنوان يك بازيگر كميك ميشناسند. او حتي سال گذشته در دومين جشنواره فيلم كمدي گلآقا، جايزه بهترين بازيگر طنز را دريافت كرد. اما بي انصافي است اگر بخواهيم از كنار نقشهاي جدي اين بازيگر، به سادگي بگذريم.
او در فيلم سينمايي «نشاني» به كارگرداني «فريدون حسنپور»، نقشي را بازي كرد كه كاملا جدي بود. همچنين در فيلم «صندلي خالي» در چند صحنه، مخاطب را به لحاظ عاطفي كاملا تحت تاثير قرار داد به ويژه سكانسي كه براي همسر بيمارش، دعاي «و ان يكاد» ميخواند و سلامتياش را از خداوند ميخواهد. نكته جالب درباره فيلم «صندلي خالي» اين است كه «فريده فرامرزي» يعني بازيگر نقش همسر عطاران، همسر واقعي او نيز بود. فرامرزي كه پيشتر سابقه تئاتر داشت، در اين فيلم بازي خوبي ارائه داد و با قرار گرفتن در فهرست نامزدها، تا مرز دريافت سيمرغ بهترين بازيگر نقش مكمل زن هم پيش رفت.
عطاران در فيلم «قرنطينه» نيز با سري تراشيده، نقش يك بيمار سرطاني را بازي كرد كه فضاي كلي فيلم، غمبار و جدي است. همچنين زماني كه كار هنرياش را دهه ۱۳۶۰ در تئاتر مشهد با مرحوم «حسن حامد» آغاز كرد، تا سال ۱۳۷۱ در نقشهاي غيركميك بازي كرد. پس از آن «ساعت خوش»، اولين كار جدي و طنزش به عنوان بازيگر بود.
دانشگاه را نيمه كاره رها كردم
عطاران از خاطراتش در مشهد ميگويد. وي ماجراي مهاجرتش به تهران را اين گونه توضيح ميدهد: تا سال ۷۱، در مشهد تئاتر كار ميكردم. در آن سال ماجراي فوت آقاي حامد پيش آمد كه به نوعي، استاد من بود. حتي در چند تا از سريالهايم، در تيتراژ از او ياد كردهام. تا ۱۸ سالگي در مشهد زندگي كردم بيشتر خاطراتم از كوچه، پس كوچههاي محلهمان در محله گاراژدارهاست.
آن زمان، با كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان كار ميكردم. يكي از مراكزش نزديك بازار رضا بود كه اولين كارهاي نمايشيام را آن جا كار كردم. با بچههاي گروه، فاصله بين تقيآباد و كوهسنگي را پياده ميرفتيم. بين راه آواز ميخواندم و تمرين صدا ميكردم. من ديپلمم را در رشته اقتصاد در مشهد گرفته بودم، اما به طراحي صنعتي علاقه داشتم. درس را بهانه كردم و پس از قبولي در رشته طراحي صنعتي دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران، براي ادامه تحصيل به تهران آمدم. البته بعدش گرفتار مجموعه «ساعت خوش» و كارهاي ديگر شدم و دانشگاه را نيمه كاره رها كردم، زندگي در تهران سخت بود و دوري از خانواده هم برايم مشكل بود.
اجتماع ستارههاي مشهدي در «نيش زنبور»
اهميت فيلم «نيش زنبور» هم در اين نكته است كه در آن دو بازيگر موفق و بااستعداد مشهدي، با يكديگر هم بازي شدهاند. «نيش زنبور» به قصه رفاقت دو دوست ميپردازد كه شغلهاي نامتعارف و عجيب و غريبي دارند.
يكي از آنها (عطاران) شرخر است و ديگري (كيانيان) با سرپرستي از پيرزنها روزگار ميگذراند. اين فيلم كمدي، دومين ساخته سينمايي حميدرضا صلاحمند است كه ده سال قبل فيلم «زمانه» را ساخت. دو شخصيت اصلي قصه، با وجود تفاوتهاي زيادي كه با هم دارند، براي يكديگر دوستان صميمي هستند.
اما بعد از اتفاقي كه رخ ميدهد، يكي از آنها احساس ميكند كه طرف مقابل، به او كلك زده است. اين دو، يكديگر را گم ميكنند و مدتي بعد كه همديگر را پيدا ميكنند، دوستيشان شبيه گذشته نيست.
با آن كه هر دوي آنها ميخواهند دوستي گذشته خود را حفظ كنند ولي نوعي حس بدبيني و سوءتفاهم بين آنها وجود دارد. مريلا زارعي، رضا داوودنژاد، اليزابت اميني، پوراندخت مهيمن و بيتا سحرخيز از ديگر بازيگران «نيش زنبور» هستند. سروش صحت، بازيگر سينما و تلويزيون، فيلمنامه اين فيلم را نوشته است.ژ
سوءاستفاده و كلاهبرداري با چاشني خوانندگي
عطاران در فيلم «آقاي هفت رنگ»، در قالبي فرو ميرود كه بارها شبيهاش را ديدهايم. او باز هم نقش يك دزد و كلاهبردار را ايفا ميكند و با ارائه يك بازي روان و يك دست، يك تنه بار طنز فيلم را بر دوش ميكشد. او در فيلمي كه موضوع و شخصيتهايي جدي دارد، ماموريت خنداندن مخاطب را به خوبي انجام ميدهد. ماجراي فيلم درباره درگيري دو سياستمدار است كه بر سر كسب صندلي رياست شوراي محله، با هم جنگ و جدال دارند. در اين ميان، عطاران به عنوان يك آدم سوءاستفادهگر وارد ماجرا ميشود و دعوا را به نفع خودش خاتمه ميدهد. او همچنين از استعداد خوانندگياش هم بهره ميبرد و به شادتر شدن فضاي فيلم كمك ميكند. كارگردان فيلم «آقاي هفت رنگ» (شهرام شاه حسيني) كه در فيلمهاي قبلياش، از ستارگان جوانپسندي مثل؛ گلزار، مهناز افشار، ليلا اوتادي و... استفاده كرده بود، در فيلم جديدش به سراغ بازيگران ميانسال رفت و بيشتر به تواناييهاي عطاران در شوخيآفريني تكيه كرد.
ممنوعالكار نيست
چندي پيش شايعهاي مبني بر ممنوعالكار شدن عطاران در تلويزيون، در سايتهاي اينترنتي، منتشر شد. خبرنگاران به سراغ اين بازيگر رفتند و اصل ماجرا را از او جويا شدند. وي اين شايعه را تكذيب كرد، او به اين نكته اشاره كرد كه ممنوعالكار نيست اما به علت پركار بودن در سينما، وقت كارگرداني سريالهاي تلويزيوني را ندارد.آنهايي كه در جريان جزييات فعاليتهاي عطاران هستند، به خوبي ميدانند كه موضوع كمبود وقت براي وي، بيشتر يك بهانه است براي فاصله گرفتن از تلويزيون، آن هم براي كارگرداني كه پاي ثابت سريالهاي طنز مناسبتي بوده و مجموعههاي «خانه به دوش»، «متهم گريخت» و «ترش و شيرين» را پشت سر هم روي آنتن فرستاده است. همچنين بايد به اين نكته توجه كرد كه تلويزيون ايستگاه شروع عطاران، براي فعاليتهاي بازيگري و كارگرداني بوده است. او سال ۱۳۷۳ با مجموعه «ساعت خوش» به كارگرداني «مهران مديري»، كارهاي كمدي خود را در تلويزيون آغاز كرد. در ميانه سال ۱۳۷۷ به همراه مجيد صالحي و يوسف تيموري در گروه كودك و نوجوان شبكه يك تلويزيون، متن مجموعه «مجيد دلبندم» و سال ۱۳۷۹ متن مجموعه «قطار ابدي» را نوشته است. از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۲ نيز مجموعههاي «سيب خنده»، «ستارهها» و «كوچه اقاقيا» را ارائه كرده است.
منبع-خانواده سبز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر